درآستانه 9 دی...فتنه ۸۸؛ طراحى دشمنان، یا یک تصادف اتفاقى؟
فتنه ۸۸؛ طراحى دشمنان، یا یک تصادف اتفاقى؟
| چکیده: بعد از گذشت حدود ۹ سال از وقوع فتنه ۸۸، در آستانه نهم دى ماه سالروز بصیرت مثال زدنى ملت ایران هنوز این سؤال ممکن است مطرح شود که آیا همچنان نیاز به یادآورى و بازخوانى آن حادثه وجود داردیا خیر؟ در این باره دو دیدگاه در سطح جامعه و مخصوصا کارشناسان و سیاستمداران ارائه مىشود؛ نخست اینکه برخى معتقدند، یادآورى مجدد و هر ساله فتنه سال ۸۸ انسجام داخلى را از بین مىبرد و این امر ضد وحدت ملى است؛ دسته دوم نیز بر این باور هستند که، نه فقط وقایع و تحولات پیچیده سال ۸۸، بلکه همه رویدادهاى حساس تاریخ کشور و مخصوصا رخدادهاى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى باید در زمان خود و حسب اقتضائات و به قصد درس گرفتن و عبرت آموزى بازخوانى شود.
به نظر مىرسد باید حق را به معتقدین دسته دوم داد؛ تاریخ آزمایشگاه انسانها و جوامع و بستر آزمون در تحولات سیاسى و اجتماعى است و لذا بازخوانى روایتهاى تاریخى به ما این امکان را مىدهد که دچار اشتباه مجدد نشویم و هزینههایى که در یک مقطع بر کشور تحمیل شده را از نو تکرار نکنیم؛. وانگهى؛ فتنه ۸۸ به فرموده رهبر معظم انقلاب طراحى دشمنان خارجى براى تقابل مردم با نظام جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى بوده است؛ و حماسه ۹ دى بهخوبى این مرز بندى را مشخص و آشکار نمود؛حال چرا باید بازخوانى این مقطع حساس تاریخ انقلاب،موجب پدید آمدن صحنهها و اتفاقات علیه انسجام و یکپارچگى ملى شود؟ آن هم حادثهاى که رهبر معظم انقلاب اسلامى فرمودند؛ آینده بیشتر از گذشته خسارتهاى وارد شده در پى فتنه ۸۸ را آشکار خواهد نمود.
در این مقاله، سعى شده است به این سوالات اساسى پاسخ داده شود که تحولات مربوط به پیش از شکلگیرى و علنى شدن فتنه، تصادفى و به یکباره اتفاق افتاده و یا اینکه طراحى شده از سوى عوامل داخلى و خارجى بوده است؟ }
•پس از وقوع و استمرار فتنه ۱۳۸۸، فرضیات، سؤالات و پاسخهایى درباره چرایى آن مطرح شد. برخى مبتنى بر فهم جناحى - سیاسى و برخى مبتنى بر درک فردى خود از روند اتفاقات صورتگرفته علتى را براى آن طرح و ارائه کردند. برخى آنرا تک عامل و برخى از علل ترکیبى براى تحلیل آن استفاده کردند. بعضى علت آنرا یک تصادف ساده و عدهاى بر پیچیده بودن فتنه اصرار داشتند. برخى ریشه آنرا در علوم انسانى غرب مىدانستند و برخى آنرا حاصل تنفر تولیدى در صحنه انتخابات اعلام کردند. اما عمده مفروضات طرح شده درباره علل آنرا مىتوان به شرح ذیل دانست و در نهایت درصدد اثبات فرض صحیح برآمد.
V ۱- فرضهاى احتمالى علل وقوع فتنه۱۳۸۸
۱-۱- برخوردهاى غیر اخلاقى احمدى نژاد؛ برخى از افراد ازجمله على مطهرى و برخى دیگر از اصلاحطلبان علت وقوع فتنه را برخوردهاى غیر اخلاقى احمدى نژاد نظیر نشان دادن عکس همسر موسوى در تلویزیون یا نام بردن ازهاشمى و ناطق نورى در مناظرات مىدانند و معتقدند بداخلاقى وى منجر به رشد تنفر و در نتیجه ایجاد کینه در این افراد و حامیان آنان شد. این فرض با اندکى تأمل قابل رد است، چراکه شعارهاى داده شده در خیابانهاى تهران در طول شش ماه فتنه، متوجه احمدى نژاد یا عملکرد وى نبود. شعارها معمولاً معطوف بر رد و نفى آرمانهاى انقلاب اسلامى (نفى حمایت از غزه و لبنان) رد نوع نظام مستمر (جمهورى ایرانى) و اصول انقلاب اسلامى (اصل ولایت فقیه) و جهتگیرىهاى فیزیکى و میدانى متوجه بسیج و مساجد محل استقرار بسیج بود. بنابراین در شش ماه استمرار فتنه کسى با احمدى نژاد کارى نداشت و حملات متوجه اصل نظام و کلیت آن بود.
۱-۲- کم ظرفیتى موسوى و باور او به آمارهاى غلط؛ فرض دوم این است که موسوى فرد کم ظرفیتى بود. چون آمار غلط یا نظرسازى به وى داده بودند و پیروزى به باور وى تبدیل شده بود. بنابراین کم ظرفیتى وى از یک سو و باور به پیروزى از سوى دیگر باعث عصبانیت و خروج از منطق شد و وى بهصورت شتابزده در مقابل قانون،رهبرى و نظام قرار گرفت. این فرض نیز باطل است. چراکه وى تعمداً راههاى عرفى - حقوقى منجر به احقاق حق را طى ننمود و توصیههاى عیان و نهان رهبرى نظام و صدها نخبه ومسؤول کشور که به ملاقات وى مىرفتند نیز نتیجه نداد و بهرغم گذشت ۱۸ ماه از انتخابات و صدور بیش از بیست بیانیه، نه سندى مبتنى بر وقوع تقلب ارائه کرد و نه حاضر به تفاهم بر سر راه کار مشترک براى بررسى ادعاهاى خود شد.
۱-۳- فرضیه تقلب در انتخابات؛ فرض سوم اینکه در انتخابات تقلب شده است. در رد این فرض، فاصله۱۱میلیونى رأى، مهمترین منطق است. علاوه بر آن در طول ۱۸ ماه آزادى رهبران فتنه، هیچ سندى ارائه نشد و آقایان تاج زاده، خاتمى، صفایى فراهانى، نبوى و موسوى لارى بر عدم امکان تقلب سیستماتیک در ایران تأکید کردند.
۱-۴- عدم آگاهى موسوى از طراحى فتنه؛ فرض چهارم این است که اگر این مسأله طراحى هم بوده است، ربطى به موسوى نداشت. چراکه کاندیداى اصلاحطلبان تا سه ماه قبل از انتخابات، موسوى نبود. اگر طراحى هم بوده به شرط ورود خاتمى بوده است. اما چون خاتمى از گروه انتخابات خارج شد، این طراحى به همان صورت سابق به اجرا درآمد و احتمالاً موسوى بهصورت کلى از آن خبر نداشته است و بهنوعى در دام حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و تا حدودى مجمع روحانیون و کارگزاران سازندگى افتاده است. این فرض نیز به دلیلى که در فرض بعدى مىآید باطل است و اسناد موجود، چیز دیگرى را نشان مىدهد.
۱-۵- طراحى عمیق فتنه و آگاهى موسوى از آن؛ بر طبق اسنادى که در ادامه خواهد آمد، آنچه که از روز۲۳/۳/۸۸ در ایران به وقوع پیوست، مبتنى بر یک طراحى عمیق بوده و شخص موسوى نیز کاملاً از آن مطلع بوده است. این ادعا را مىتوان بهصورت شفاف و منصفانه اثبات کرد. قبل از پرداختن به اثبات این مسأله یادآورى تفاوتهاى انتخابات ۱۳۸۸ با همه انتخابات پیشین نیز قابل تأمل است.
V ۲- تفاوتهاى انتخابات ۱۳۸۸ با بقیه انتخابات کشور
بدون فهم دقیق تفاوتهاى انتخابات ۱۳۸۸ با سایر انتخابات گذشته کشور بهویژه در حوزه فعالیت سیاسى اصلاحطلبان، درک طراحى کلى فتنه نیز قدرى مشکل است. اگرچه سخنان موسوى که در ادامه مىآید قطعى بودن طراحى را گوشزد مىکند، اما از آنجا که تفاوتهاى ایجادشده خود بخشى از طراحى است، ذکر آن براى تحلیل نهایى لازم و ضرورى است.
۱-۲- انتخاب رنگ؛ انتخاب رنگ توسط یک کاندیدا، براى اولین بار صورت مىگرفت و اینرا نمىتوان صرفاً یک تدبیر انتخاباتى دانست. چراکه در جلسه تیرماه ۱۳۸۷ (یازده ماه قبل از انتخابات) حزب مشارکت با موضوع «بررسى راههاى بدست گرفتن قدرت» با صراحت از «انقلاب مخملین»، «راه چهارم»، «تئورى جین شارپ» و...سخن به میان مىآید. حال آنکه در ایران یک راه بیشتر براى رسیدن به قدرت وجود ندارد و آن هم صندوق رأى است. به هر حال رنگ سبز ابتدا نماد اعتقادى، سپس نماد انتخاباتى، بعد از آن نماد اعتراضى و نهایتاً به نماد براندازى تبدیل شد و اپوزیسیون خارج از کشور نیز از آن استفاده مىکرد.
۲-۲- تجمعهاى شبانه هفتههاى قبل از انتخابات؛ این مسأله چیز جدیدى بود. سابقه قبلى نداشت که جوانها تا صبح در خیابانهاى تهران و برخى شهرها پایکوبى کنند و شعار دهند که بعداً معلوم شد این تجمعات مبتنى بر یک سازماندهى بوده است که موسوى اهداف آنرا در مصاحبه با هفتهنامه تایمز لو مىدهد (در ادامه خواهد آمد) این تجمعات گرانیگاه همه برنامهریزىها براى بعد از انتخابات است.
۲-۳- القاى تقلب چند ماه قبل از انتخابات؛القاى تقلب چند ماه قبل از انتخابات بسیار پرحجم و بىسابقه بود بهصورتى که مقام معظم رهبرى در اول فروردین۱۳۸۸ در مشهد نسبت به آن تذکر دادند، اما فایدهاى نداشت. کمیتههاى سى گانه صیانت از آراء در کشور تشکیل شد و نظارت شوراى نگهبان به سخره گرفته شد. شعارهایى در خیابانهاى تهران به جوانان تزریق مىشد که آنان با صراحت مىگفتند: «اگر تقلب بشه، ایران قیامت میشه»، «اگر تقلب نشه، موسوى برنده میشه.» یعنى پذیرش سلامت انتخابات فقط یک راه دارد و آن هم پیروزى موسوى است.
۲-۴- القاى پیروزى در روزهاى پایانى تبلیغات؛ برنامهریزان موسوى دوگانه تقلب- پیروزى را به جوانان تزریق و شخص موسوى در عصر جمعه، قبل از هرگونه شمارش آراء، خود را «برنده قطعى، قطعى با فاصله زیاد» معرفى کرد تا اگر شکست خوردند، جماعتى که به پیروزى خود و تقلب طرف مقابل باور دارندانگیزه حضور در خیابانها را داشته باشند. این اعلام پیروزى مبتنى بر یک فرمول طراحى شده بود که مرحله به مرحله باید اجرا مىشد تا صبح شنبه آمادگى روانى حامیان جهت بازگشت به خیابان بعد از ۴۸ ساعت از پایان تبلیغات حفظ شود.
V ۳- کدام نحله اصلاحات محور طراحى بود؟
اصلاحطلبان در یک تقسیمبندى کلى به سه دسته تقسیم مىشوند:
۳-۱- اصلاحطلبانى که بهدنبال تفسیرهاى متسأهل از قانون اساسى هستند.
۳-۲- مشروطهخواهانى که ضمن قبول اصل نظام دینى بهدنبال تشریفاتى کردن جایگاه ولایت فقیه با هدف برقرارى دموکراسى حداکثرى هستند. (طبق مدعاى خودشان) مشروطهخواهان الگوى چالز، پادشاه انگلستان را بارها مثال زدهاند که چگونه قدرت وى محدود و حکومت انگلستان مشروطه شد.
سعید حجاریان و دوستانش با نوشتن کتاب و چندین مقاله به جاى حذف ولایت فقیه بهدنبال تشریفاتى کردن آن هستند و اسم آنرا «مشروطهخواهى» گذاشتند تا بتوانند با دوگانه مطلقه- مشروطه، نظامهاى استبدادى را با نظام ولایت فقیه قیاس و همانندسازى نمایند. از سخنان موسوى در مصاحبه با هفتهنامه تایمز چنین برمى آید که این نحله محور طراحى فتنه بوده است.
۳-۳- نحله سوم اصلاحطلبان، جمهورى خواهان تمام عیارى هستند که اکبر گنجى و سروش و سازگارا محور اصلى آنان بودند. این نحله بهدلیل حضور کمرنگ خود در داخل کشور، نقش کمترى در طراحى فتنه داشت.
V ۴- غایت طراحى فتنه
غایت طراحى در هر دو صورت شکست یا پیروزى فشار بر نظام بوده است. درمیدان نگه داشتن طرفداران که با دوگانه پیروزى - تقلب تحریک و تهییج شده بودند و طرح مطالباتى بهمنظور فشار بر رهبرى و عقبنشینى از مسائلى مانند نظارت استصوابى، وادار کردن رهبر ى به عدم حمایت از دولت مستقر (احمدى نژاد) و انداختن همه مشکلات بر گردن رهبرى، انجام اصلاحات در قوانین و افراد شوراى نگهبان و قوانین انتخابات و مطبوعات و تبیین مجدد اختیارات ریاست جمهورى و... با هدف فشار به نظام انجام شد. مشروطهخواهان در صدد براندازى ماهوى نیستند، اما سخنان موسوى در مصاحبه با هفته نامه تایمز بهصورتى است که متأسفانه برداشت براندازى نیز از آن استنباطشود.
از جلسه ۱۷/۴/۸۷ حزب مشارکت چنین بر مىآید که آوردن مردم در خیابانها و «کارگر شدن» آن مطلوب نظر بوده است. اعتقاد به نظریه جین شارپ و اجراى آن در ایران، پیشنهادى است که سعید حجاریان در جلسه مذکوردهدسعید حجاریان در آن جلسه مىگوید؛ «این یعنى مردم از این طرف و آن طرف در جایى مثل پارک ملت جمع شود و این جمعیت کارگر شود و رهبر آنان برود با رژیم چانه بزند.» بنابراین نظر ایشان براندازى ماهوى و بنیان کن نیست، بلکه استحاله و عقبنشینى مدنظر است. اما در آن جلسه افرادى مثل تاجزاده مسائل تندترى را طرح و به چهار انقلاب رنگى در چهار کشور قرقیزستان، اوکراین، یوگسلاوى و گرجستان اشاره مىکند و دیگران هم نظراتى را در این خصوص مىدهند.
از سخنان موسوى در مصاحبه با هفتهنامه تایمز چنین برمى آید که غایت طراحى در هر دو صورت (پیروزى یا شکست) براى تولید هزینه براى نظام بوده و راهبردهاى مشخصى براى هر دو حالت تعریف شده بود.
V ۵- اثبات آگاهى موسوى از طراحى
رفتارها و سخنان موسوى در روزهاى تبلیغات انتخاباتى و قبل از آن نشان مىداد که وى در برخى حوزهها نگاهى متفاوت از امام(ره) دارد، اما چون در طول بیست سال گذشته سکوت کرده بود، به تعبیر محمدعلى ابطحى همانند هندوانه سر بسته بود و قابل قضاوت نبود. وى بر خلاف نامه امام(ره) به محتشمى پور درباره نهضت آزادى، هنگام پرسش از وى، با نیکى از آنان یاد مىکرد و حاضر نبود نگاه امام(ره) را بازخوانى کند. اما سؤالى که بعد از انتخابات پاسخ آن روشن شد این بود که چگونه اعضاى حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب حاضر شدند از خاتمى عدول نموده و پشت سر موسوى قرار گیرند؟ آنان بهدنبال تحول اساسى در نظامات و روابط مردم و حاکمیت بودند. آیا این مطالبات توسط موسوى محترم شمرده شده بود؟ آیا موسوى قول برآوردن مطالبات را به آنان داده بود؟
در بین همه سخنان موسوى از مصاحبه ۲۱/۳/۸۸ (یک روز قبل از انتخابات، پنجشنبه استراحت کاندیداها و ممنوعیت تبلیغات) با هفتهنامه تایمز برمى آید که طراحى خطرناکى براى نظام انجام شده بود. البته در روزهاى منتهى به انتخابات برخى افراد که با محافل امنیتى مرتبط بودند از طراحى انقلاب رنگى سخن مىگفتند. برخى تشکلها و برخى روزنامهها قبل از انتخابات اعلام کردند که چینش رفتارها و فرمولبندى فرآیندها، حکایت از انقلاب مخملین دارد که بعد از انتخابات درستى این سخن هویدا شد. موسوى در آن مصاحبه پرده از طرحى خطرناک که به یقین شاخه مشروطهخواه اصلاحطلبان براى وى طراحى کرده بودند، برمى دارد و از آنجا که وى شخصیتى کم ظرفیت و فاقد سعهصدر و پیچیدگى است، ناشیانه این طرح را لو مىدهد. خبرنگار تایمز از وى مىپرسد: «اگر شما پیروز انتخابات شوید براى اجراى دیدگاههایتان، با توجه به اختیارات رهبرى در نظام جمهورى اسلامى ایران چگونه عمل خواهید کرد؟» یک انسان سیاستمدار و درون نظام اکنون باید چه پاسخى به یک رسانه غربى بدهد؟ اهداف طراحى انجام شده از یک سو و مشى روشنفکرى وى از سوى دیگر منجر به این پاسخ مىشود: «تجمعات چشمگیر هفتههاى گذشته احتمالاً ماهیت و ساختار قدرت را به نحو بنیادین دگرگون خواهد ساخت.» در جمله بالا چند مسأله مهم نهفته است. اول اینکه وى در صورت پیروزى نیز بهدنبال انجام عملیات سیاسى و خیابانى در داخل کشور بوده است و با صراحت از تجمعات شبانه هفتههاى گذشته بهعنوان یک ظرفیت براى بعد از پیروزى نام مىبرد. دوم اینکه سطح مواجهه با نظام را با استفاده از «تجمعات چشمگیر هفتههاى گذشته»، «بنیادین» مربوط به «ماهیت» و «ساختار قدرت»، «دگرگونساز» مىداند. واژههاى مذکور پیامى جز تغییر اساسى در ساختار قدرت ندارد. سوماً وى غایت حرکت خود را مواجهه با احمدى نژاد و رفتارهاى وى در مناظرات اعلام نمىکند، بلکه با فرض پیروزى، از تجمعات چشمگیر هفتههاى گذشته براى «فشار بر نظام» استفاده خواهد کرد. این یعنى همان مشروطهخواهى سعید حجاریان و دوستانش بهعنوان معماران اصلى فتنه. این مهم را سعید حجاریان چندین بار دیگر و درکتاب مشروطهخواهى نیز بدان اشاره دارد و شاهد مثال خود را ملکه انگلستان و فرایند تحقق مشروطه در مقابل نظام مطلقه انگلستان مىداند. اما اینکه موسوى از واژه «تغییر ماهیت و ساختار قدرت» استفاده مىکند، قدرى مبهم است. شاید هدف وى ایجاد تغییراتى در قانون اساسى براى نزدیک کردن شاخصهاى دموکراسى غربى با شاخصهاى نظام سیاسى در ایران بوده است که هنوز اینرا روشن نکرده است.
دکتر مرندى نماینده مجلس و وزیر پیشین بهداشت و درمان مىگوید: «به موسوى گفتم این مصاحبه را تکذیب کن، اما حاضر به این کار نشد.» اما سؤال دیگرى که خبرنگار هفتهنامه تایمز از موسوى مىپرسد درباره شکست است. پاسخ موسوى حکایت از روشن بودن تصمیم بعد از شکست در انتخابات دارد. همچنین نشانگر این مسأله است که چرا موضوع جلسه ۱۷/۴/۸۷ حزب مشارکت «بررسى راههاى به دست گرفتن قدرت» بوده است.
خبرنگار از موسوى مىپرسد: «اگر شما در انتخابات شکست بخورید به این جوانانى که در خیابانها رقصکنان و شادند چه خواهید گفت؟ اصلاً به همه طرفدارانتان چه خواهید گفت؟» پاسخ یک انسان عاقل و معتقد به نظام و انقلاب چه مىتواند باشد؟ (سؤال از شکست است نه تقلب). موسوى مىتوانست بگوید اگر شکست خوردم که طبیعت دموکراسى است. اما اگر مسألهاى غیر طبیعى در کار باشد از همه ظرفیتهاى قانونى براى احقاق حقوقم استفاده خواهم کرد و...، اما وى طراحى بعد از شکست را با عریانى تمام لو مىدهد و در جواب مىگوید «پیام من قبلاً به آنها رسیده است (آنان که در خیابانها رقصکنان و شادند) تغییر از مدتى قبل آغاز شده است. پیروزى در انتخابات بخشى از این تغییر است، بخشهاى دیگر ادامه پیدا خواهد کرد و هیچ عقبگردى در کار نخواهد بود.»
در این جمله چند تصمیم و برنامه قابل احصاء است:
۱- قرار نیست بنده شکست را بپذیرم و راحت از کنار آن عبور کنم.
۲- تجمعات خیابانى هفتههاى گذشته براى اهداف بعد انتخابات پیشبینى شده است.
۳- این تجمعات سازمان یافته است (پیام من قبلاً به آنها رسیده است) و تجمعکنندگان هم مىدانند که چه کارى باید از فرداى انتخابات صورت گیرد.
۴- ما تغییر را شروع کردهایم. (تمرین تجمعات).
۵- پیروزى یکى از اقدامات ما است که در صورت عدم پیروزى راههاى دیگرى را مد نظر داریم. (بخشهاى دیگر ادامه پیدا خواهدکرد).
۶- هیچکس و هیچ چیز نمىتواند ما را از ادامه راه باز دارد. (هیچ عقبگردى درکار نخواهد بود).
بنابراین اصرار مطلق بر ابطال انتخابات و عدم توجه به توصیهها و تذکرات رهبرى و دیگر دلسوزان انقلاب که بهصورت مستمر با وى ملاقات مىکردند مؤید این است که طراحان نمىتوانند حلقههاى فرمول طراحى شده را از امتداد هم خارج کنند و باید مسیر طراحى شده طى شود. خصوصاً اینکه دستگیرى طراحان فتنه پس از انتخابات باعث خلأ مشورتى آنان با موسوى شد و وى قادر به جایگزینى راهبرد جدید نبود.
برگزارى رفراندوم بهخاطر صحت و سقم انتخابات، آخرین مرحله این فرمول بود که توسط خاتمى اعلام شد. یعنى بعد از مشارکت ۸۵ درصد مردم، باید مجدداً حاکمیت رفراندوم «صحت» برگزار کند و این چیزى غیرقابل انجام بود، اما مىتوانست نانى براى اصلاحطلبان در افکار عمومى بپزد.
V ۶- چرا فتنه ناکام ماند؟
عوامل متعددى موجب گردید تا فتنه به سرانجام نرسد. ممکن است تحلیلگران مختلف نظرات متفاوت داشته باشند که به جاى خود محترم است. اما این عوامل را مىتوان اجمالا بیان کرد:
۱-۶- جایگاه رهبرى دینى؛ تلقى طراحان از جایگاه رهبرى در افکار عمومى اشتباه بود. این همان اشتباهى بود که بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمورى ۱۳۷۶ تجدیدنظرطلبان انجام دادند و مبتنى بر تفسیر «رأى نه به جمهورى اسلامى»، براى اداره کشور برنامهریزى کردند. اما در سال ۱۳۸۸ خطبه ۲۹/۳/۸۸ مقام معظم رهبرى باعث گردید تا جمعیت حاضر در ۲۵ خرداد هرگز به خیابانها برنگردند. آن جمعیت در ادعاى طراحان، بالاى دو میلیون و طبق برآوردهاى دستگاههاى رسمى بالاى پانصد هزار نفر بود. اما در روزهاى بعد هرگز جمعیت بالاى سى هزار نفر درخیابانهاى تهران مشاهده نشد. این اتفاق متأثر از آن خطبه و این جمله آن بود که «خط انقلاب چهل میلیون رأى دارد» و «من به ملت ایران اطمینان مىدهم که نظام جمهورى اسلامى ایران اهل خیانت به آراء شما نیست.» دیگر اینکه نباید تدابیر رهبرى، همچون توجه به خواستههاى نمایندگان موسوى و دیگرکاندیداها و وقتگذارى براى حل مسأله را فراموش نمود.
۲-۶- فاصله رأى بهعنوان یک فریاد بلند؛ در کشورهاى چهارگانهاى که انقلاب رنگى در آنها محقق شد، فاصله آراء دو طرف به حداکثر پنج درصد مىرسید. یعنى فاصله رأى دو جناح موجود که یکى در درون حاکمیت و دیگرى در خارج آن بود، بین۴۷ درصد تا ۵۳ درصد، ۴۸ درصد تا ۵۲ درصد فاصله داشت. اما فاصله ۱۱ میلیون نفرى رأى دو کاندیدا در سال ۱۳۸۸ خود منطق گویایى بود که بخشى از فرآیند اقناعسازى را انجام مىداد. افراد از خود مىپرسیدند ۱۱ میلیون تقلب را چند نفر باید انجام دهند و چگونه است که حدیث امیرالمؤمنین على ((ع)) مبنى بر اینکه اگر حرف از دو نفر رد شد پخش مىشود، محقق نمىشود؟ فاصله رأى و جایگاه رهبرى دو مؤلفهاى بودند که طراحان در طراحى خود بدانها توجه نکرده بودند و در برآوردهاى احتمالى چنین برآوردى را قابل تحقق ندانسته بودند.
۳-۶- حضور تمامکننده مردم در صحنه؛ قیام ۹ دى که حاصل۸ ماه صبورى و سعه صدر بود، با حضور چهل میلیونى مردم در فاصلهاى کوتاه از پردهدرى روز عاشورا به وقوع پیوست. آن جمعیت و آن هیبت، تمامکننده و انفعالساز بود. دو عامل دیگر که باعث شکست فتنه شد، مربوط به طراحان فتنه و مجریان آن بود که به سان ضربهاى بر پشت سر آنان محسوب شد.
۴-۶- عبور از خطوط قرمز امام و انقلاب؛ شعار علیه غزه و لبنان که قبل از آن در سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستى قرار داده شده بود، موجب تعجب همگان شد که چگونه مىتوان باور کرد، کسىکه خود را نخستوزیر امام(ره) مىداند، طرفدارانش علیه اصلىترین آرمانهاى امام(ره) شعار دهند و وى ابراز برائت نکند. مطالبه «جمهورى ایرانى» یعنى به چالش کشیدن یکى از شعارهاى اصلى انقلاب از سه شعار «استقلال،آزادى، جمهورى اسلامى» مسأله دیگرى بود که ارتباطى با تقلب نداشت و دروغین بودن تقلب و اهداف براندازانه را گوشزد مىکرد. شعار علیه اصل ولایت فقیه نیز مسألهاى بود که فاصله این جماعت و امام(ره) را زیاد مىکرد و پارادوکس آنان را برملا مىساخت.
۵-۶- عبور از خطوط قرمز تشیع؛ پرده درى در روز عاشورا، توهین به هیأتهاى مذهبى و ضرب و شتم مذهبیون در این روز توسط چهرههاى معلوم الحال و زنان بدحجاب نشانگر این بود که نه تنها نظام جمهورى اسلامى، بلکه کلیت اسلام و تشیع به مبارزه طلبیده شده است و از آنجا که موسوى سیاستمدار نبود، این جماعت را «خداجوى» خواند تا آخرین میخها را بر تابوت فتنه بکوبد. فهم اشتباه دیگر آنان این بود که نظام جسارت برخورد با ما را ندارد. اما نظام بعد از ۱۸ ماه فرصت و صبر و روشن شدن برخى زوایا و عدم ارائه سندى براى تقلب، تصمیم خود را گرفت و مبتنى بر رأفت اسلامى اعدام را به حصر تقلیل داد تا از کشته شدن بیشتر مردم و هدر رفتن انرژى کشور و مسؤولین در مسیر باطل جلوگیرى شود.
V نتیجه
فتنه ۸۸ با همه خسارتها و چالشهایى که در ساحات مختلف ازجمله تلاش براى ایجاد تزلزل در مبانى ایدئولوژیک نظام، تشجیع دشمنان بیرونى علیه جمهورى اسلامى، خدشه به حیثیت و آبروى بینالمللى کشور، خسارات مادى و معنوى، کشته و زخمى شدن تعدادى از بىگناه از هر دو طرف، تخریب اموال مردم و دولت و... داشت، با اقتدار و توانمندى نظام و مدیریت داهیانه رهبرى به فرصت و ظرفیت جدى از رویش مدیریت انقلابى و مردمى در دهه سوم انقلاب تبدیل شد و دستاوردهاى بىشمارى را به جا گذاشت که به مهمترین آنها بهصورت اجمال مىتوان چنین اشاره کرد:
۱- باخوانى و تثبیت مجدد نقش رهبرى در جامعه دینى و تمام کنندگى وى؛
۲- اثبات مجدد قدرت بسیج گرى نظام و جایگاه مردمى آن؛
۳- توجه حزبالله ونظام به فضاى سایبر؛
۴- عریان شدن چهره نفاق۲۰ساله در درون نظام؛
۵- اثبات مجدد دشمنى غرب. 2
• فرض سوم اینکه در انتخابات تقلب شده است. در رد این فرض، فاصله۱۱میلیونى رأى، مهمترین منطق است. علاوه بر آن در طول ۱۸ ماه آزادى رهبران فتنه، هیچ سندى ارائه نشد و آقایان تاج زاده، خاتمى، صفایى فراهانى، نبوى و موسوى لارى بر عدم امکان تقلب سیستماتیک در ایران تأکید کردند.
• از سخنان موسوى در مصاحبه با هفتهنامه تایمز چنین برمى آید که غایت طراحى در هر دو صورت (پیروزى یا شکست) براى تولید هزینه براى نظام بوده و راهبردهاى مشخصى براى هر دو حالت تعریف شده بود. او در این مصاحبه پرده از طرحى خطرناک که به یقین شاخه مشروطهخواه اصلاحطلبان براى وى طراحى کرده بودند، برمىدارد و از آنجا که وى شخصیتى کم ظرفیت و فاقد سعهصدر و پیچیدگى است، ناشیانه این طرح را لو مىدهد.
• تلقى طراحان از جایگاه رهبرى در افکار عمومى اشتباه بود. این همان اشتباهى بود که بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمورى ۱۳۷۶ تجدیدنظرطلبان انجام دادند و مبتنى بر تفسیر «رأى نه به جمهورى اسلامى»، براى اداره کشور برنامهریزى کردند. اما در سال ۱۳۸۸ خطبه ۲۹/۳/۸۸ مقام معظم رهبرى باعث گردید تا جمعیت حاضر در ۲۵ خرداد هرگز به خیابانها برنگردند.