معرفی کتاب استنباط حکم اخلاقی از سیره و عمل معصوم
استنباط حکم اخلاقی از سیره و عمل معصوم:
دشواری های نظری و ملاحظات روش شناختی
ناشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
نویسنده محمد عالم زاده نوری
ویراستار محمدباقر انصاری | محمداسماعیل انصاری
زیر نظر مرکز اخلاق و تربیت
سال نشر : 1392
تعداد صفحات : 344
معرفی کتاب
این کتاب از 4 فصل به شرح زیر تشکیل شده است:
فصل اول:
کلیات (شامل ضرورت بحث، ماهیت بحث و مفاهیم) - فصل دوم: تأسی به رفتار معصوم (حسن، لزوم یا عدم لزوم) - فصل سوم: چالش های استنباط حکم اخلاقی از رفتار - فصل چهارم: قواعد فهم عمل معصوم و حل چالش ها
در فصل اول مباحث کلی، مفاهیم و مقدمات این کتاب ذکر شده است.
فصل دوم:
در این فصل تأسی به رفتار معصوم مورد بحث قرار گرفته و دست کم سه گزینه در مواجهه با رفتار معصوم پیشنهاد شده است:
لزوم پیروی مطلق از رفتار معصوم و اقتدا به آن در همه موارد و جزئیات؛
احتمال اختصاص رفتار معصوم به شرایط فردی، اجتماعی و محیطی خاص و عدم لزوم تأسی بدان در سایر شرایط؛
تفکیک میان رفتارها؛ و لزوم اقتدا به برخی و عدم اقتدا به برخی دیگر به حسب موارد.
فصل سوم:
بدون تردید توقع اولیه ما این است که رفتار معصوم رفتاری کاملا عقلانی و مطابق قرآن و سنت باشد، و با احکام مسلم اخلاقی یا باورهای معتبر اعتقادی تنافی نداشته باشد.
نیز علاقه مندیم تهافتی در رفتارهای معصومان ملاحظه نکنیم. اگر رفتار معصوم در نظر ما این گونه به نظر نرسد یا اگر در شرایط کنونی قابل اجرا نباشد و امکان تأسی به او نباشد در استخراج توصیه اخلاقی از آن متوقف می شویم.
می توان عوامل زیر را به عنوان چالش هایی که ما را در برداشت از رفتار معصوم دچار تعجب، تردید یا تجدید نظر می کنند معرفی کرد:
احتمال مخالفت رفتار معصوم
با توصیه های قرآن کریم؛
و نیز با سخن معصومان؛
عمل سایر معصومین؛
عمل دیگر از خود آن معصوم؛
دستورات مسلم اخلاقی و احکام عقل عملی؛
ادله کلامی و باورهای اعتقادی؛
عرف؛
شرایط اجتماعی کنونی؛ با دانش تجربی روز؛
همچنین عدم امکان تأسی یا غیر قابل عمل بودن رفتار معصوم؛
عدم اطمینان به حجیت روایت حاکی از رفتار معصوم و تردید در صحت نقل؛
ابهام و غموض رفتار معصوم و ذو وجوه بودن دلالت آن؛
و غیر قابل باور بودن و استغراب رفتار معصوم.
فصل چهارم:
همان گونه که در تفسیر متون دینی باید قواعدی را به کار گرفت و نمی توان از پیش خود هر معنایی را برای یک سخن در نظر گرفت یا آن را تفسیر به رأی کرد، در فهم و تفسیر رفتار معصوم نیز باید قواعدی را به کار گرفت و از پیش خود نمی توان هر احتمالی را در باره آن روا دانست.
ما باید تلاش کنیم که معنای رفتار و تفسیر آن را آن گونه که از فاعل سر زده دریابیم.
عمل معصوم به عنوان یک منبع معرفت در کنار سایر معارف، نتیجه بخش است و فهم مدلولات رفتار معصوم تنها در تعامل با دیگر دانسته ها و به کارگیری سایر قرائن دانشی مورد اعتماد است.
دانسته های دیگر ما برای فهم بهتر عمل معصوم قرینه سازی و زمینه سازی می کند؛ همان گونه که عمل معصوم نیز برای فهم بهتر سایر ادله قرینه سازی و زمینه سازی می کند
استنباط حکم اخلاقی از
«سیره و عمل معصوم»
دشواریهای نظری و ملاحظات روششناختی
محمد عالمزاده نوری
مرکز اخلاق و تربیت
4
5
فصل اول: کلیات |
|
فصل دوم: تأسی به عمل معصوم |
|
^6^ |
|
فصل سوم: چالشهای استنباط حکم از رفتار |
|
^7^ |
|
^8^ |
|
فصل چهارم: قواعد فهم عمل معصوم و حل چالشها |
|
^9^ |
|
11
سخنی با خواننده
انسان به صورت فطری اسوهطلب و الگوگراست. این ویژگی مهم، نقش ویژهای درشکلگیری شخصیت انسان و تأثیر بسزایی بر تربیتپذیری او دارد. در این میان نقش الگوهای اخلاقی بسیار برجستهتر و مؤثرتر است؛ برترین الگوهای اخلاقی که به مدد فیض قدسی از خطا و لغزش مصوناند، انبیای الهی و اوصیای نبی خاتم: هستند که از یک سو سبب برانگیختگی انسانها به کارهای نیک میشوند و از سوی دیگر کردارشان نسخه عملی، ترازوی اخلاق و سندی برای شناخت فعل اخلاقی از غیر اخلاقی است.
آیین تشیع و مدرسهء اهل بیت3 از جهت ارائهء الگوهای اخلاقی در میان مکاتب و ادیان جهان منحصر به فرد است؛ زیرا علاوه بر دسترسی به حیات پیامبران بزرگ، چشماندازی وسیع و متنوع از عملکرد امامان معصوم در تاریخچهء 250 ساله عصر عصمت در دورهء حضور را در اختیار دارد. برخی از وجوه امتیاز الگوهای اخلاقی مکتب تشیع را اینچنین میتوان برشمرد:
این آیین برای هر دو صنف مرد و زن، الگوهای جداگانه دارد؛ پیامبر اکرم(ص) و ائمهء اهل بیت: (و در مرتبهء بعد شخصیتهایی چون حضرت ابوالفضل العباس7) بهترین الگو برای مردان و حضرت فاطمهء زهرا(س) و در رتبهء بعد، شخصیتهایی همچون
زینب کبری(س) ، حضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمهء معصومه3 بهترین الگو برای زنان هستند. همچنین این مکتب برای سنین مختلف نوجوانی، جوانی، میانسالی و کهنسالی نیز الگوهای مختلفی از
12
معصومین: و رتبههای بعد از ایشان ارائه میدهد.
این الگوهای بزرگ در جایگاههای اجتماعی متعددی به ایفای نقشهای متفاوت پرداختهاند: برای برخی مثل امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) شرایط حکمرانی فراهم شده است، برخی با پدیدآمدن آزادی نسبی به نشر علم و تربیت شاگردان و تأسیس دستگاه وکالت شیعی پرداختهاند و برخی در سختترین شرایط اجتماعی همچون زندان یا حصر بهسر بردهاند و کمترین فرصت فعالیت سیاسی و اجتماعی را در اختیار داشتهاند.
تصویر حیات اخلاقی الگوها از منظر اقتصادی و فرهنگی نیز متنوع است: گاه دوران عسرت و حصر اقتصادی در شعب ابیطالب و دوران صفهنشینان مهاجر در مدینه است و گاه دوران فراوانی و رخاء همچون عصر فتوحات. از منظر فرهنگی نیز گاه دوران اختناق و فشار و منع از کتابت حدیث در عهد خلیفهء دوم و تأسیس نشدن مدارس علمی و حمایت نکردن از علم و علما در دوران شوم امویان و تفتیش عقاید در زمان برخی عباسیان است و گاه دوران آزادی نسبی و انتشار حدیث از ابتدای سدهء دوم هجری و نهضت ترجمه در نیمهء دوم قرن دوم هجری. اما سیرهء منقول از پیشوایان معصوم، با همهء مزایا و بهرهها، همچون درختی ناپیراسته باقی مانده که ثمردهیاش کاهش یافته و گاه کارکردهای تربیتیاش همچون تأسیپذیری در برخی موارد دشوار شده است، از جمله:
- برخی سیرههای نقلشده متعارض یا متضاد به نظر میرسد و نیاز به پالایش دارد.
- در نقل و ضبط جزئیات برخی از فقرات سیرههای منقول دقت لازم صورت نگرفته است.
- در پارهای از عباراتِ حاکی از رفتارهای ائمهء معصومین: زیادهپردازیهای ناقل استشمام میشود.
13
- برخی از سیرههای منقول، اعجابآمیز یا غیرمقدور مینماید.
- برخی از سیرههای منقول به دور از اعتدال یا دور از احتیاط و افراطی بهنظر میرسد.
با وجود این دشواریها و دشواریهای دیگری از این دست در نقل سیرهء معصومان، امکان تأسی به آن فراهم نمیشود و فرد مسلمانِ پیرو مدرسهء اهل بیت پس از مراجعه به سیره در تشخیص وظیفه و تصمیمگیری اخلاقی سردرگم باقی میماند، در نتیجه کارکرد الگودهی این منبع سرشار تا حدودی از دست میرود.
نوشتهای که پیش رو دارید در صدد است بخشی از چالشها و تعارضهای سیره را شناسایی کند و راه حلهایی برای آن پیشنهد تا از این رهگذر امکان استنباط حکم اخلاقی از رفتار و سیرهء معصوم فراهم آید. مؤلف در فصل آخر این اثر تلاش کرده قواعد و اصولی را برای این فرایند ارائه دهد. این تلاش شبیه تلاشی است که اندیشمندان دینی در راه تفسیر کلام خدا و سخن پیشوایان معصوم: بهکار گرفتهاند. کشف مقصود متکلم از کلام و دریافت معنای آن، تابع قوانین و قواعدی است که عالمان حوزوی علاوه بر ادبیات عربی و منطق، در دانش اصول فقه - بهخصوص در مباحث الفاظ - بدان پرداختهاند. در دنیای غرب نیز دانش هرمنوتیک به تفسیر متن اهتمام نشان داده و تلاش کرده است کشف معنای متن را قاعدهمند سازد.
همانگونه که در تفسیر متون دینی باید قواعدی را بهکار گرفت و نمیتوان هر معنایی را برای یک سخن در نظر گرفت یا آن را تفسیر به رأی کرد، در فهم و تفسیر رفتار معصوم نیز به طریق اولی باید قواعدی را به کار گرفت و نمیتوان هر احتمالی را دربارهء آن روا دانست؛ زیرا کار فهم رفتار به عنوان یک پدیدهء صامت و گاه چند بُعدی بسی دشوارتر از فهم گفتار است. باید تلاش کرد تا معنای رفتار را آنگونه که از فاعل سر زده، دریافت و برخلاف هرمنوتیستهایی که قائل به
14
استقلال معناشناختی متن و مرگ مؤلف هستند، به دنبال تصویر صورت حقیقی و کشف مراد واقعی از رفتار بود؛ بنابراین پیش از تأسی و اقتدا به معصوم دریافتِ درست عمل معصوم و فهم کامل آن قرار دارد که باید وسعت یابد. همین دریافت مأموریت نوشته? پیشروست.
ناگفته پیداست که این اثر قدمهای اولیه را در این مسیر برداشته و تنها پروندهء بحث را گشوده است تا زمینهای برای گامهای آیندهء اهل تحقیق فراهم آورد، گامهایی که به لطف و عنایت خدا استوارتر و بلندتر برداشته خواهد شد.
شایان ذکر است که مرکز اخلاق و تربیت در راستای سیرهپژوهی اخلاقی، دو اثر دیگر را در دست تألیف دارد که به ترتیب به ابعاد اخلاقی سیره عبادی و سیره اقتصادی حیات ائمهء هدی: میپردازد.
در پایان لازم است از پژوهشگر این اثر، جناب حجة الاسلام و المسلمین نوری و همه دوستانی که به نوعی در به سرانجامرسیدن آن نقش داشتند، بهویژه دانشوران ارجمند حجج اسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی و رضا اسلامی که بهترتیب نظارت و ارزیابی آن را برعهده داشتند و نیز دیگر محقق مرکز اخلاق و تربیت حجةالاسلام کاظم دلیری که در مطالعات و یادداشتبرداریهای اولیهء این اثر نقش بارزی ایفا کرده است، قدردانی و تشکر داشته باشم.
همچنین از ریاست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی حجةالاسلام والمسلمین حسین توسلی و سایر همکاران ارجمند در معاونت پژوهشی و نشر پژوهشگاه جهت مساعدت در چاپ ونشر این اثر تشکر میکنم.
امید است این تلاش، مقدمهای بر تبیین نظری سیمای اخلاقی معصومان و راهنمایی برای استفاده از سیره و رفتار آنان به شمار آید و با توجهات امام عصر(عج) به بار نشیند، بمنّهوکرمه.
مهدی علیزاده
مدیر مرکز اخلاق و تربیت
15
مقدمه
مقدمه
پروردگار بزرگ انسان را آفرید و راه رشد و تعالی او را به سمت نهایتی معلوم به او نمود. راهنمایی خدای متعال در قالب کتابهای آسمانی و به دست بهترین بندگان او در دسترس بشر قرار گرفت. صدوبیستوچهار هزار پیامبر الهی[1] یک به یک، سخن خدای را به بشر عرضه کردند و در مسیر بندگی و طاعت، برترین پیشوا و سرمشق انسان قرار گرفتند. شیعه، علاوه بر قرآن کریم از مائدهء سنت پیامبر(ص) و عترت پاکش نیز برخوردار است. پیشوایان معصوم: با سخن و رفتار خود، دستور زندگی سعادتبخش و حیاتآفرین را برای انسان تبیین کردند. قرآن کریم - سخن خدای متعال - و کتب روایی که دربردارندهء رهنمودهای امامان معصوماند، این دستورها را در خود جای داده است. حیات معصومان: و عملکرد آنان نیز در ابعاد مختلفِ زندگی تدوین و نقل شده است.
امامان شیعه از آنجاکه معصوماند، سخن و رفتارشان از هر خطا و آلودگی ایمن است. ویژگی عصمت در آنان اقتضا میکند هر آنچه میگویند یا انجام میدهند، برای انسانهای دیگر سرمشق، حجت و مغتنم باشد. به بیان دیگر، عمل پیشوایان معصوم: ظرفیت تبدیل به توصیهء عام را دارد؛ زیرا زندگی
[1]. شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه؛ ج4، ص174.
16
معصومان: جلوهء عملی همهء دین در حیات انسان است. امامان معصوم: به عنوان کسانی که سراسر حیات خود را براساس دستور خدا و مطابق رضای او سامان دادهاند، تجلی عینی و تجسم خارجی تمام آموزههای دینی و تعالیم الهی در جهان هستند؛ یعنی برای مشاهدهء نهایی صورت عملی تمام آن دستورها باید به آنان نظر داشته باشیم.
سیرهء عملی و رفتار معصومان: منبع و مرجعی مهم در شناخت و تبیین آموزههای دینی است. البته استفاده از سیره با مشکلاتی مواجه است و «عمل» معصوم از جهت دلالت، به اندازهء «سخن» او گویا نیست.
صرف نظر از گزارش عمل انبیای گذشته در قرآن کریم، شیعه به جهت دسترسی به یک دورهء بیش از دویست و پنجاه ساله عصمت[2]، در مقایسه با اهل سنت که تنها عمل پیامبر اکرم6 را در دورهء بیستوسه سالهء رسالت مرجع استناد قرار میدهند، در استفاده از فعل معصوم و تفسیر و فهم آن امکان و اختیار بیشتری دارد؛ اما بیتردید ضروری است ضوابط حاکم بر این فرایند کشف و تدوین شود و بهرههای نظری و عملی رفتار معصوم مضبوط و روشمند گردد.
از آنجا که این نوشتار اصالتاً یک اثر اصولی بوده، در صدد بیان قاعده و روش است، گل مباحث این کتاب را فصل چهارم آن یعنی «قواعد فهم عمل معصوم و حل چالشها» تشکیل میدهد و سایر فصلها تمهیدی برای آن فصل در نظر گرفته شده است.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که کشف قاعده همواره در دل بررسی موارد خاص صورت میگیرد؛ یعنی غالباً با مشاهدهء مصادیق متنوع، آرام آرام یک قانون کلی کشف میگردد. کشف قاعده از مقولهء نگاه درجهء دوم است و نگاه
[2]. اگر دوره غیبت صغری را هم به آن بیفزاییم بیش از سیصد و بیست سال خواهد شد.
17
درجهء دوم همواره پس از بررسیهای درجهء اول رخ میدهد. دانش اصول فقه نیز به همین شکل در دامان علم فقه متولد شده است؛ یعنی فقها در بررسیهای فقهی خاص با مسائلی مواجه شدند که در ابواب مختلف کاربرد داشته و عنصر مشترک استنباط به شمار میرفته است فقها این موارد را افراز کرده و در یک دانش مستقل قرار دادند و بدینترتیب علم اصول پدید آمده است [3]. ما نیز برای اینکه این حرکت را به صورت طبیعی طی کنیم و گرفتار قواعد ناکارآمد انتزاعی و فرضی نشویم، لازم بود نخست با نگاه درجهء یک در مقام کشف گزارهء اخلاقی از رفتار معصوم برآییم؛ آنگاه در مواجهه با مشکلات واقعیِ این حرکت، چارهجویی کنیم. بازنگری و نگاه روشی به آن تلاش، موجب استخراج گزارههای کلی و کشف قواعد خواهد شد. برای این منظور مطالعهء گسترده در احوال و سیرهء پیشوایان معصوم: را در دستور کار قرارداده و تلاش کردیم گرههای کور یا ناهمواریهای نظری را استقصا و علاج کنیم؛[4] سپس با نگاه مجدد به آن، اصول و قواعدی انتزاع کردیم. راز کثرت مثالهای عینی و فراوانیِ نمونههای واقعی
- نه فرضی - در این کتاب دقیقاً همین نکته است.
بدینترتیب مخاطب این اثر حتی اگر مؤلف را در رسیدن به هدف خود کامیاب نبیند، از طرح جدی پرسش، دریافت درجهء اهمیت آن و توجه به زوایای پرشمار مسئله در نمونههای عینی بهره خواهد داشت و مسیر حرکت آینده را هموارتر خواهد دید. مؤلف نیز اگر توانسته باشد با این قلم و با ارائهء این مشق اول، گفتمانی ایجاد کند، اذهان دانشورانی را به این موضوع جلب نماید،
[3]. ر.ک: سید محمدباقر صدر؛ دروس فی علم الاصول، ج2، ص7 و 8.
[4]. حاصل آن تلاش درجه اول که بیشتر توسط فاضل ارجمند و برادر گرامی جناب حجتالاسلام والمسلمین کاظم دلیری دنبال میشود، در دفاتر مستقلی عرضه خواهد شد که امید است به گشودن باب تازهای در تفقه اخلاقی منتهی شود.
18
تلاشهای بیشتری پدید آورد و همکارانی برای خود در این کاوش خطیر بیابد، خود را بسی موفق میپندارد.
در پایان نگارنده بر خود فرض میداند به رسم ادب از همهء دوستان و اساتیدی که در پدیدآوردن این نوشتار، نقشی پیدا یا پنهان داشتهاند، بهویژه فضلای گرانقدر حجةالاسلام عبدالهادی مسعودی که نظارت این اثر را برعهده داشتند و حجةالاسلام رضا اسلامی - ارزیاب نهایی آن - همچنین برادر عزیزم حجةالاسلام کاظم دلیری - که در فیشبرداری و نگارش اولیهء بخشی از این اثر سهمی وافر داشته و در مباحثات متعدد، نکات سودمندی را تذکر داده و بارها از ابتدا تا انتهای این نوشته را خوانده و ملاحظات ارزندهای بدان افزوده است - سپاسگزاری و توفیق همواره آنان را از درگاه خدای منّان درخواست کند.
و الله یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم
19
کلیات
فصل اول:
کلیات
یکم: ضرورت بحث
همه شنیدهایم که حضرت فاطمه زهرا(س) در شب زفاف، پیراهن عروسی خود را به مستمندی بخشید. [5] معمولاً غرض از ذکر این حکایت که همواره بر فراز منابر گفته میشود، بیان عظمت حضرت زهرا(س) و عدم اعتنای آن حضرت به زخارف دنیوی است. از آنجا که شیعیان به این عظمت باور دارند و آن حضرت را مظهر همهء کمالات انسانی میدانند، در قالب این حکایت، یک توصیهء اخلاقی دریافت میکنند و میکوشند رفتار خود را مطابق آن سامان بخشند. به بیان دیگر ما پس از شنیدن این حکایت «خوب بودنِ» این عمل را قطعی میبینیم و این حکم کلی را برداشت میکنیم که در صورتی که سائلی به انسان مراجعه و تقاضای لباس کند، خوب است انسان لباس خود را - حتی لباس عروسی - در اختیار او قرار دهد.
[5]. نورالله شوشتری؛ إحقاق الحق، ج10، ص401 و ج19 ص114؛ عبدالله بحرانی اصفهانی؛ عوالم العلوم و المعارف، ج11، ص230؛ محمدحسن نائینی؛ فاطمة الزهراء أم الأئمة و سیدة النساء، ص81. همهء منابع این حکایت را از نزهة المجالس صفوری، ج2 ص226 و از قول ابنجوزی نقل کردهاند و منبع معتبرتر و قدیمیتری یافت نشد.
20
اکنون این حکایت را در کنار دو روایت دیگر ملاحظه کنیم:
در سیرهء پیامبر اکرم6 نقل شده که آن حضرت هیچ سائلی را دست خالی رد نمیکرد. زمانی سائلی از حضرتش درخواست کمک کرد و آن حضرت چیزی برای بخشیدن نداشت، پیراهن خود را به او داد. خدای متعال با فرستادن این آیه، آن حضرت را با معیار اعتدال آشنا کرد که: «ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک ولاتبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً» [6]: دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشادهدستی منما، تا مبادا ملامتشده و حسرتزده بر جای مانی.
همچنین در سیرهء پیامبر(ص) آمده که آن حضرت وقتی لباس نوی میخرید، لباس کهنهء خود را به مستمندی میبخشید. [7]
با پیوست ایندو روایت به حکایت گذشته و تشکیل خانوادهء منابع، گویا
[6]. «کُنْتُ عِنْدَ أبیعَبْدِ اللَّهِ7 فَجَاءَ سَائِلٌ فَقَامَ إِلَی مِکْتَلٍ فِیهِ تَمْرٌ فَمَلَأَ یدَهُ فَنَاوَلَهُ ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیدِهِ فَنَاوَلَهُ ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیدِهِ فَنَاوَلَهُ ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیدِهِ فَنَاوَلَهُ ثُمَّ جَاءَ آخَرُ قَالَ اللَّهُ رَازِقُنَا وَ إِیاکَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ6 کَانَ لَا یسْأَلُهُ أَحَدٌ مِنَ الدُّنْیا شَیئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَأَرْسَلَتْ إِلَیهِ امْرَأَةٌ ابْناً لَهَا فَقَالَتِ انْطَلِقْ إِلَیهِ فَاسْأَلْهُ فَإِنْ قَالَ لَکَ لَیسَ عِنْدَنَا شَیءٌ فَقُلْ أَعْطِنِی قَمِیصَکَ قَالَ فَأَخَذَ قَمِیصَهُ فَرَمَی بِهِ إِلَیهِ وَ فِی نُسْخَةٍ أُخْرَی فَأَعْطَاهُ فَأَدَّبَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الْقَصْدِ فَقَالَ وَ لا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» (کلینی؛ الکافی، ج4، ص55).
«أن رسول الله6 کان لا یرد أحدا یسأله شیئا عنده فجاءه رجل فسأله فلم یحضره شیء فقال یکون إن شاء الله فقال یا رسول الله أعطنی قمیصک و کان7 لا یرد أحدا عما عنده فأعطاه قمیصه فأنزل الله "وَ لا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ..." فنهاه أن یبخل أو یسرف و یقعد محسورا من الثیاب» (علیبنابراهیم قمی؛ تفسیر القمی؛ ج2، ص18).
[7]. «کان اذا لبس جدیدا اعطی خلق ثیابه مسکینا» (ابنشهر آشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج1، ص146). «و کان من أفعاله6 إذا لبس الثوب الجدید حمد الله ثم یدعو مسکینا فیعطیه القدیم؛ ثم یقول: ما من مسلم یکسو مسلما من شمل ثیابه لایکسوه إلا لله عز و جل إلا کان فی ضمان الله عز و جل و حرزه و خیره و أمانه حیا و میتا» (حسنبنفضل طبرسی؛ مکارم الاخلاق، ص36).
21
احساس ما به آن تغییر یافته و فهم ما کاملتر شده است. اکنون نمیتوانیم ادعا کنیم که تأسی به حضرت فاطمه زهرا(س) به معنای بخشیدن لباس نو و تکرار فعل آن حضرت برای نوعروسان هماره مطلوب است؛ یعنی اگر بخواهیم قاعدهء بخشیدن لباس را بررسی کنیم و به عنوان یک حکم اخلاقی، خوببودن آن را به صورت مطلق اعلام کنیم، دچار توقف میشویم. اکنون این حکم کلی که «بخشیدن لباس نو همواره خوب است» مورد تردید قرار گرفته است.
در این فرایند چند پرسش پیش روی ما قرار میگیرد:
آیا حضرت زهرا(س) خلاف سیرهء پیامبر(ص) عمل کرده است؟
آیا ایندو دسته روایت در منابع معتبر نقل شده و قابل اعتماد است؟
چرا میان عمل ایشان و عمل پیامبر اکرم که اسوهء حسنه است، تفاوت وجود دارد؟
کدامیک از ایندو برای ما اسوه است؟
آیا میتوان گفت هر یک از ایندو رفتار شرایط خاصی دارد و در ظرف معینی قابل اقتدا و تأسی است؟
اگر چنین است آن شرایط و خصوصیات را چگونه میتوان دریافت؟
چند گزینه برای حل این معضل میتوان تصویر کرد:
شاید حضرت زهرا(س) لباسهای آبرومند دیگری نیز داشته و بدان جامه نیاز نداشته است.
شاید این رفتار مربوط به شرایط زمانی آن عصر است؛ یعنی در شرایط دشوار اقتصادی و زمانی که برخی از مردم هیچ لباسی در اختیار نداشتهاند.
شاید این عمل خاص آن حضرت3، یا آن سائل بوده است.
شاید یکی از ایندو دسته روایت از حیث صدور و سند مشکل دارد و کذب است.
22
افزون بر این، چند پرسش کلی نیز پدید میآید:
چگونه میتوانیم از بدفهمی رفتار معصوم و خطای روشی در فهم سیره ایمن باشیم؟
در برداشت از سیره چه ضوابطی را باید لحاظ کنیم؟
در چه مواردی میتوان به فعل معصوم استناد کرد؟
آیا تأسی به رفتار معصوم همه جا مطلوب است؟
آیا رفتارهای امام معصوم برای همیشهء تاریخ الگو است؟ چگونه میتوان از حیات آنان برای زندگی متفاوتِ این زمان بهره گرفت؟
آیا میتوان گفت اصل رفتار قابل تأسی نیست، اما روح حاکم بر آن - در این مثال، توجه به مستمندان و تلاش برای رفع نیاز آنان - باید تأسی شود؟
چگونه میتوان سرّ رفتار معصوم و روح حاکم بر آن را کشف کرد؟ برای تفسیر عمل معصوم و کشف روح آن، چه باید کرد؟
این پژوهه در تبیین پاسخ به این پرسشهاست.
شهید مطهری1 در تبیین این پرسش آورده است:
ما در سیرت پیشوایان دین به اموری برمیخوریم که به حسب ظاهر با یکدیگر تناقض و تعارض دارند؛ همچنانکه در اخبار و آثاری که از پیشوایان دین رسیده، احیاناً همین تعارض و تناقض دیده میشود. درآن قسمت از اخبار و روایات متعارض که مربوط به فقه و احکام است، علما در مقام حل و علاج تعارض برآمدهاند که در محل خود مذکور است. در سیرت و روش پیشوایان دین هم همین تعارض و تناقض در بادی امر دیده میشود، باید دید راه حل آن چیست؟
اگر در اخبار متعارض که در فقه و احکام نقل شده، تعارضها حل نگردد و هر کسی یک خبر و حدیثی را مستمسک خود قرار دهد و عمل
23
کند، مستلزم هرج و مرج خواهد بود. سیرت و روش پیشوایان دین هم که با یکدیگر به ظاهر اختلاف دارد، همینطور است؛ اگر حل نگردد و رمز مطلب معلوم نشود، مستلزم هرج و مرج اخلاقی و اجتماعی خواهد بود. ممکن است هر کسی به هوای نفس خود یک راهی را پیش بگیرد و بعد آن را با عملی که در یک مورد معین و یک زمان معین از یکی از ائمه نقل شده، توجیه و تفسیر کند. باز یک نفر دیگر به هوای خود و مطابق میل و سلیقهء خود راهی دیگر، ضد آن راه را پیش بگیرد و او هم به یک عملی از یکی از ائمه: که در مورد معین و زمان معین نقل شده، استناد کند و بالاخره هر کسی مطابق میل و سلیقه و هوای نفس خود راهی پیش بگیرد و برای خود مستندی هم پیدا کند.
مثلًا ممکن است یک نفر طبعاً و سلیقتاً و تربیتاً سختگیر باشد و زندگی با قناعت و کمخرجی را بپسندد، همین که از او بپرسند چرا اینقدر بر خودت و خانوادهات سخت میگیری؟ بگوید رسول خدا(ص) و علی مرتضی7 همینطور بودند؛ آنها هرگز جامهء خوب نپوشیدند و غذای لذیذ نخوردند و مرکوب عالی سوار نشدند و مسکن مجلل ننشستند؛ آنها نان جو میخوردند و کرباس میپوشیدند و بر شتر یا الاغ سوار میشدند و در خانه گلی سکنی میگزیدند.
و باز یک نفر دیگر طبعاً و عادتاً خوشگذران و اهل تجمل باشد و اگر از او سؤال شود که چرا به کم نمیسازی و قناعت نمیکنی و زهد نمیورزی، بگوید چون امام حسن مجتبی7 و یا امام جعفر صادق(ع) اینطور بودند؛ آنها از غذای لذیذ پرهیز نداشتند؛ جامهء خوب میپوشیدند؛ مرکوب عالی سوار میشدند؛ مساکن مجلل هم احیاناً داشتند.
همچنین ممکن است یک نفر یا افرادی طبعاً و مزاجاً سر پرشوری
24
داشته باشند و طبعشان سکون و آرامش را نپسندد و برای توجیه عمل خود به سیرت پیغمبر اکرم6 در صدر اسلام یا به نهضت حسینی7 استدلال کنند و یک نفر یا افراد دیگر که برعکس مزاجاً عافیتطلب و گوشهگیر و منزویاند و در نفس خود شهامت و جرئتی نمیبینند، موضوع تقیه و راه و روش امام صادق(ع) یا ائمهء دیگر را مورد استناد خود قرار دهند. آن کس که - مثلاً - طبعاً معاشرتی و اجتماعی است، به عمل و سیرت یک امام و آن کس که طبعاً اهل عزلت و تنهایی است، به سیرت یک امام دیگر متوسل شود.
بدیهی است در این صورت نه تنها سیرت و روش پاک و معنادار رسول اکرم6 و ائمهء اطهار مورد استفاده قرار نمیگیرد، بلکه وسیلهای خواهد بود برای اینکه هر کسی راه توجیهی برای عمل خود پیدا کند و به دعوت و سخن کسی گوش ندهد و جامعه دچار هرج و مرج گردد.
واقعاً هم همچون تعارض و تناقض ظاهری در سیرت ائمه اطهار: دیده میشود؛ میبینیم - مثلاً - حضرت امام حسن(ع) با معاویه صلح میکند و اما امام حسین(ع) قیام میکند و تسلیم نمیشود تا شهید میگردد؛ میبینیم که رسول خدا(ص) و علی مرتضی7 در زمان خودشان زاهدانه زندگی میکردند و احتراز داشتند از تنعم و تجمل، ولی سایر ائمه: اینطور نبودند. پس باید این تعارضها را حل کرد و رمز آنها را دریافت. این تعارض با سایر تعارضها فرق دارد. تعارضی نیست که روات و ناقلان احادیث به وجود آورده باشند و وظیفهء ما آنگونه حل و رفع باشد که معمولاً در تعارض نقلها میشود؛ بلکه تعارضی است که خود اسلام به وجود آورده؛ یعنی روح زنده و سیال تعلیمات اسلامی آن را ایجاب میکند. بنابراین این تعارضها، درواقع،
25
درس و تعلیم است، نه تعارض و تناقض؛ درس بسیار بزرگ و پرمعنا و آموزنده. [8]
فهم سیرهء معصوم، به نوعی فهم قرآن است. رفتار معصوم تجلی و نمودار کامل حیات طیّبی است که دین و کتاب خدا بدان فرامیخواند. معصوم، مثل اعلا و نمونهء برتر همهء آموزههای دینی است و حیات او به وضوح واجد همهء شئونی است که دین به بشر عرضه کرده است. رفتار معصوم به فهم کتاب خدا و دریافت روح تعالیم دینی و مقاصد شریعت بسیار کمک میکند و به نوعی مفسر و مبین آن است. نحوهء کاربرد آن تعالیم را در شرایط گوناگون زمانی و مکانی و اجتماعی بیان میکند و جزئیات و قیود و شرایط آن را مینمایاند و اجمال آن را میزداید. از این جهت پرداختن به رفتار معصوم و دلالتهای آن و نحوهء استنباط از آن بسیار اهمیت دارد.
بیان سیرهء معصوم صرفاً بیان تاریخ یا قصهای خوشآهنگ برای سرگرمی یا خاطرهای شکوهمند و ارزنده نیست. ستایش معصوم یا سرودن فضایل او بهرهء کاملی از عظمت شخصیتش به شمار نمیرود. رابطهء انسان مؤمن با انبیا و اوصیا بسیار بیش از ابراز علاقه و زمزمهء فضایل است. انسان مؤمن حیات معصوم را در سراسر زندگی خود جذب و مشابهسازی میکند و از او به عنوان یک مسطوره در بایدها و نبایدها و یک منبع ذخّار الهام در عمل بهره میبرد. عمل معصوم خطکشی برای زندگی و محکی برای شناخت درست از نادرست و صواب از ناصواب است.
باید از عمل معصوم قواعد عمل و خوب و بد را آموخت. رفتار معصوم سرمشق زندگی موفق و الگوی حیات طیبه است. غرض اصلی از خواندن و
[8]. مرتضی مطهری؛ مجموعهء آثار؛ ج18، ص38 - 40.
26
دانستن و آموختن سیرهء معصوم نه تنها به دست آوردن ثواب که اصلاح شئون فردی و اجتماعی و نزدیکشدن به سنت هدایتگر او در معاش و معاد، جنگ و صلح، علم و عمل، عادات و عبادات و... است. باید عملکرد پیشوایان معصوم: در ضمیر ما و در جامعهء ما زنده گردد تا انتساب ما به آنان مفید باشد و بهرهء ما از این انتساب کامل گردد:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله»:[9] [پیامبر! به مردم] بگو اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد.
اینک اگر خواستهایم سیرهء معصوم را در زندگی خود جاری کنیم و عزمی جدی داریم که حیات خود را حیات دینی و مشابه زندگی اولیای الهی قرار دهیم، باید «اصل» و «شبیه» را بشناسیم. باید بدانیم که از چه چیزی و چگونه الگو بگیریم؛ یعنی بدانیم که رفتار معصوم چه دلالتی دارد و چه عملی مشابه واقعی آن به شمار میرود؟ این اثر در چنین فضایی و با چنین نگاهی پدید آمده است.
دوم: ماهیت بحث
تاکنون در اخلاق و تربیت بیشتر به نقل سخن معصومان پرداخته شده است و به سیره و عملکرد آنان در برداشت توصیههای اخلاقی توجه کافی نشده است. گرچه گویندگان و نگارندگان، هماره در مسیر تبلیغ دین با نقل احوال و اعمال بزرگان، مردم را به پایبندی به آموزههای اخلاقی تشویق کردهاند، اما نقش بایستهء این منبع مهم در کشف روشمند این آموزهها نوعاً مورد غفلت قرار گرفته است.
[9]. آل عمران: 31.
27
اعمال مختلف و متنوعی که از معصومان: سر زده است، سرمایهء بسیار ارزشمندی است که اگر بهخوبی استحصال شود، بهرهء ما در فهم ابعاد پیچیدهء دین، بسیار افزایش خواهد یافت. امروزه با توجه به اینکه مکتب اهل بیت: در جامعهء بشری حضور بیشتری یافته و مردمان برآناند که روش زندگی خود را از این مکتب حیاتبخش به دست آورند و سبک حیات خود را با آن تنظیم کنند، نیاز به سیره و نحوهء استنباط از آن بسیار بیشتر است.
در اینباره چنین معمول است که از رفتارهای معصومان گزارههای عام اخلاقی استخراج میشود و تکرفتارهای آنان به توصیهء فراگیر تبدیل میگردد؛ در حالیکه حدود و ثغور این تبدیل، نیازمند بررسیهای کارشناسانه و عالمانه است. هدف عمده این تحقیق آن است که فهم مخاطب از رفتار معصوم بالاتر رود و قدرت تحلیل بیشتری از رفتار آنان به دست آرد و خود را به نگاه ظاهری، همواره تابع و متأسی تلقی نکند؛ بلکه با یک فهم عمیق، مقصود نهایی و لمّ و سرّ عمل را درک کند؛ یعنی تأسی نه به ظاهرِ رفتار، بلکه به باطن آن تعلق گیرد و حدود و ثغور توصیههای برخاسته از عمل معصوم، روشن شود.
به بیان دیگر دغدغهء این اثر، دغدغهء حکم اخلاقی است و محور کار آن، استنباط گزارهء اخلاقی. البته در این فرایند، از میان منابع مختلفِ استنباط، به «فعل معصوم» روی آورده و دایرهء بحث را به این منبع محدود ساخته است. بحث از سیره و رفتار معصوم دوگونه است: یکی، بیان وقایع تاریخیای که در آن معصوم حضور داشته و اقدامی انجام داده است؛ دوم، کشف مدلولات رفتار معصوم، ریشهیابی آن و درسآموزی از آن. غرض از این اثر، بیان سیرهء معصوم به معنای إخبار از عملکرد او و ضبط احوال و وقایع تاریخی نیست. گرچه در موارد زیادی فعل معصومان نقل شده و بهرهء فراوانی در شناخت عمل معصوم برای مخاطب در نظر گرفته شده است، اما این اثر، کتاب سیره نیست و به غرض
28
گزارش رفتارهای معصومان در شرایط مختلف نوشته نشده است. نیز این اثر کتابی دربارهء ارزش و اهمیت الگو و بیان نقش آن در تربیت نیست.
این کتاب تنها در صدد بیان چالشهای استفاده از سیره در کشف گزارهء اخلاقی است و توجه مخاطب را به دشواری استنباط احکام اخلاقی و لزوم روشمندی آن جلب میکند. بنابراین این اثر، در پی روششناسی «فقهالاخلاق» یا به صورت خاص «فقه السیره» در موضوعات اخلاقی است و مخاطب را با زاویهای از تفقه اخلاقی، یعنی دریافت اجتهادی گزارهء اخلاقی از یکی از منابع دینی (عمل معصوم) آشنا میسازد و در کشف «نظر دین دربارهء خوبی و بدی رفتارها» از سیره یاری میدهد. مراد ما در این اثر، فهم روش زندگی معصوم از طریق تجزیه و تحلیل و ریشهیابی عملکرد او و کشف شاخصهای عملیاتی از آن است، نه روش استنباط سیره به معنای تاریخ زندگی. از این رو این نوشتار یک تحقیق تاریخی به شمار نمیرود، بلکه یک تحقیق اخلاقی از بستر تاریخی است.
در این اثر ابتدا به رفتارهای ظاهری و مشهود معصومان پرداخته شده است؛ اما به سکوت و قول معصوم نیز به عنوان یک رفتار قابل تأسی میتوان نظر کرد. مراد از قول معصوم، محکی و مدلول آن نیست؛ بلکه سخن گفتن معصوم به عنوان یک رفتار و از حیث ویژگیهای رفتاری منشأ استنباط احکام اخلاقی فراوانی است که از این جهت بدان پرداخته خواهد شد و نیز چالشهای مربوط به شمایل، سلایق و روحیهها، صفات و منش و افعال جوانحی معصوم - اگر قابل دستیابی و احراز باشد - در حاشیه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در ضمن محدودهء بحث در این اثر صرفاً رفتارهای مکرر (سیره) معصوم نیست؛ بلکه هر عملی که از معصوم سر زده و گزارش شده باشد - مداوم یا غیرمداوم - موضوع بررسی است. بدین ترتیب نفس مداومت معصوم بر یک