آثار و ثمرات ولایتمداری
آثار و ثمرات ولایتمداری
۱ـ دستیابی به ایمان حقیقی و راستین
پذیرش ولایت ائمّه(ع) و دل سپردن به آن، تنها راه سعادت بشر بوده است و انکار ولایت موجب انکار نبوّت و موجب کفر به خداست، چراکه ولایتمداری، ترکیبی از ایمان به محتوای نبوّت و ایمان به امامت و ولایت ائمّه(ع) و انجام اعمال شایسته، همراه با خلوص نیّت است تا در پرتو آن انسان به قرب خداوندی برسد و تحت ولایت خاص خداوند قرار گیرد. برای اتّصال به منبع نور الهی ((اَللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأََرْض…) (النّور/ ۳۵) ) همت گماشت تا به ایمان راستین به خدا دست یافت.
۲ـ تهذیب نفس
عشق و محبّت به اولیای الهی (پیامبراکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع))، بهترین وسیله و زمینه برای پاکسازی روح از پلیدی ها و تهذیب نفس، با الگوگیری از روش محبوب اعلام شده است (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۸، ج ۱۶: ۲۶۳). امام هادی(ع) در گفتار زیر به این معنا اشاره دارد: «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طیباً لَخَلْقِنَا وَ طَهَارَه لِاَنْفُسِنَا وَ تَزکِیَه لَنَا: آنچه خداوند در پرتو ولایتمداری شما به ما ارزانی داشت، (موجب) پاکی طینت ما، پاکدامنی ما و برای تزکیه و تهذیب ماست» (قمی، ۱۳۸۹: ۸۹۳).
۳ـ قبولی اعمال
اعمال آن کسی که حُبّ ائمّه(ع) در دل دارد، هرچند آن اعمال ناچیز باشد، مورد قبول خداوند متعال قرار میگیرد؛ زیرا اعمال خود را مزیّن به امر ولایت کرده است. ابنعبّاس میگوید به پیامبر اسلام(ص) عرض کردم: مرا نصیحتی کن. حضرت فرمودند: «عَلَیْکَ بِمَوَدَّه عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لاَ یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ عَبْدٍ حَسَنَه حَتَّى یَسْأَلَهُ عَنْ حُبِّ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ وَ هُوَ تَعَالَى أَعْلَمُ فَإِنْ جَائَهُ بِوَلاَیَتِهِ قَبِلَ عَمَلَهُ عَلَى مَا کَانَ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ یَأْتِ بِوَلاَیَتِهِ لَمْ یَسْأَلْهُ عَنْ شَیْ ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ إِلَى النَّارِ: ای ابنعبّاس! بر تو باد به دوستداری علی(ع).
سوگند به خداوندی که مرا به حق به پیغمبری برگزید، خداوند از بندهاش کار نیکی را نمیپذیرد، مگر آنکه از او در رابطه با محبّت علی(ع) سؤال کند [و البتّه خداوند خود داناست]. پس اگر به ولایت علی بوده، عمل او [به هر حال که باشد،] پذیرفته میگردد وگرنه از او به غیر ولایت سؤال نشده، امر میگردد که او را به آتش بیندازید» (اربلی، ۱۳۸۱ق.، ج ۱: ۳۸۰).
۴ـ شفاعت ائمّه(ع)
ائمّه(ع) شفیع ارادتمندان خویش در روز قیامت هستند و انسان ولایتمدار مورد شفاعت ایشان است، چنانکه در زیارت جامعه میخوانیم: «وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ… وَ الشَّفَاعَه الْمَقْبُولَه: شما شفیع عالم باقی (آخرت) هستید… و شفاعت شما پذیرفته شده است» (قمی، ۱۳۸۹: ۸۹۲).
۵ـ رستگاری
افراد ولایتپذیر و ولایتمدار رستگارانند. این خطاب مکرّر از زبان پیامبر گرامی(ص) نقل شده است که: «إِنَّ هَذَا وَ شِیعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَه: روز قیامت، این مرد (علی(ع)) و شیعیان او رستگاران و اهل نجات هستند» (طوسی، ۱۴۱۴ق.: ۲۵۱).
۶ـ ورود به بهشت
آنها که به حمایت از ولایت برخاستند، در منزلگاه بهشت جای داده خواهند شد، چنانکه در فرازی از زیارت جامعه کبیره آمده است: «مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّه مَأْوَاهُ: هر کس که از شما ائمّه هدی(ع) پیروی کند، جایگاه او بهشت خواهد بود» (قمی، ۱۳۸۹: ۸۹۲).
ولایتمدار بدون حساب، در بهشتِ لقاء حضرت احدیّت داخل میشود، چون بعد از آنکه حق را شناخت، هر چه خیر از دستش میآمد، انجام داده است و این وعده الهی است که (… مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّه یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ: … هر کس کار شایسته اى انجام دهد ـ خواه مرد یا زن ـ در حالى که مؤمن باشد، آنها وارد بهشت مى شوند و در آن روزى بى حسابى به آنها داده خواهد شد) (غافر/ ۴۰). محبّت رسولالله و اهل بیت او موجب تقویت و سنگینی اعمال شده، سبب ثقل میزان میگردد و به حال انسان فایده میبخشد و نهایت اینکه ائمّه(ع) صراط مستقیم هستند (ر.ک؛ کلینی، ۱۳۸۵ق.، ج ۱: ۴۱ و آن که بر این صراط است، به راحتی از پل صراط خواهد گذشت.
۷ـ آثار ولایتمداری
ولایتپذیر و ولایتمدار با امام حق محشور میشود، چنانکه فرمودهاند: «وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا: به خدا قسم! اگر سنگی ما (اهل بیت) را دوست داشته باشد، با ما محشور خواهد شد» (نوری طبرسی، ۱۴۰۸ق.، ج ۱۲: ۲۱۹). خلاصه اینکه آثار ولایتمداری در فرمایشی از پیامبر گرامی اسلام(ص) به شیوایی بیان شده است: «مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّه مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه فَلاَ یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّه فَإِنَّ فِی حُبِّ أَهْلِ بَیْتِی عِشْرِینَ خَصْلَه عَشْرٌ مِنْهَا فِی الدُّنْیَا وَ عَشْرٌ فِی الْآخِرَه أَمَّا فِی الدُّنْیَا فَالزُّهْدُ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْعَمَلِ وَ الْوَرَعُ فِی الدِّینِ وَ الرَّغْبَه فِی الْعِبَادَه وَ التَّوْبَه قَبْلَ الْمَوْتِ وَ النَّشَاطُ فِی قِیَامِ اللَّیْلِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ التَّاسِعَه بُغْضُ الدُّنْیَا وَ الْعَاشِرَه السَّخَاءُ وَ أَمَّا فِی الْآخِرَه فَلاَ یُنْشَرُ لَهُ دِیوَانٌ وَ لَا یُنْصَبُ لَهُ مِیزَانٌ وَ یُعْطَى کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُکْتَبُ لَهُ بَرَاءَه مِنَ النَّارِ وَ یَبْیَضُّ وَجْهُهُ وَ یُکْسَى مِنْ حُلَلِ الْجَنَّه وَ یُشَفَّعُ فِی مِائَه مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ بِالرَّحْمَه وَ یُتَوَّجُ مِنْ تِیجَانِ الْجَنَّه وَ الْعَاشِرَه یَدْخُلُ الْجَنَّه بِغَیْرِ حِسَابٍ فَطُوبَى لِمُحِبِّی أَهْلِ بَیْتِی: پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: ولایتمداری آدمی را صاحب بیست خصلت میکند که دَه موردش مربوط به دنیاست و عبارتند از: زهد نسبت به دنیا، حرص در انجام عمل صالح، پارسایی در دین، عبادت همراه با شوق وافر، توبه قبل از مرگ، سحرخیزی و شبزندهداری، ناامیدی از آنچه در دست مردم است، نگهبانی از حریم دین خدا، بغض نسبت به دنیای مذموم، بخشش و سخاوت. پیامبر اکرم(ص) در ادامه بیان خصلتهایی که ولایتمداری به دنبال دارد، به دَه خصلتی اشاره میکنند که مربوط به آثار اُخروی ولایتمداری است.
کتاب چنین شخصی به دست راستش سپرده شده، برائت از آتش جهنّم برای او نوشته میشود، سفیدرو، در حلّههای بهشتی پوشیده میشود، اجازه شفاعت صد تن از خاندان خود را مییابد، خداوند به نظر رحمت در او مینگرد، تاج بهشتی بر سرش مینهند و بدون حساب وارد بهشت میشود» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۲۷: ۷۸).
۸ـ پیامدهای زیانبار تکذیب و مخالفت با ولایت
به همان اندازه که اعتقاد به ولایت بسیار مهم، تعیین کننده و سرنوشت ساز است و ولایتمداری موجب سعادت و رستگاری انسان ولایتپذیر و ولایتمدار واقعی میشود، انکار ولایت نیز پیامدهای جبران ناپذیری دارد و مایه نگون بختی، گمراهی و محرومیّت ابدی از سعادت و رستگاری خواهد بود. به برخی از پیامدهای تکذیب و مخالفت با ولایت به اختصار اشاره میشود.
۱ـ۸) هلاکت و نابودی
یکی از صدها روایت معتبر، روایت متواتر نزد سنّی و شیعه، مشهور به «ثَقَلَیْن» است که در آن رسول اکرم(ص) پیوند میان کتاب خدا (قرآن کریم) و میان عترت و اهل بیت خویش را ناگسستنی اعلام فرموده است و تمسّک به هر دو را تنها راه نجات و رستگاری بشر دانسته است و تفکیک میان این دو و اَخذ به یکی از آنها و ترک دیگری را مایه گمراهی و هلاکت شمرده است(ر.ک؛ ابنحنبل، ۱۴۱۴ق.، ج ۳: ۱۴، ۱۷ و ۲۴). امام رضا(ع) نیز در همین باب میفرماید: «امام راهنما در مهلکههاست و هر کس از او جدا شود، هلاک گردد» (کلینی، ۱۳۸۵، ج ۱: ۱۹۸).
۲ـ۸) گرفتار شدن به خشم و غضب خداوند
امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره می فرماید: «فَالرَّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ وَ المُقَصِّرُ فی حَقِّکُمْ زاهِقٌ. مَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَکُمْ مُشْرِکٌ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی اَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الجَحِیمِ وَ عَلَی مَنْ جَحَدَ وَلاَیَتَکُمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَکُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَکُمْ: رویگرداننده از شما، خارجشونده از دین حقّ است و کسی که در حقّ شما کوتاهی کند (و به ولایت شما ایمان نیاورد)، گمراه و بر باطل است.
هر کس با شما مخالفت کند، پس آتش دوزخ جایگاه اوست و هر کس حقّانیّت شما را مورد انکار قرار دهد، کافر است و هر کس به جنگ و ستیز با شما برخیزد، مشرک است و هر کس که (حکم) شما را گردن نهند و آن را رد کند، در پایین ترین درجه آتش فرومی غلطد و بر انکارکننده ولایت شما، خشم و غضب خدای رحمان است. هلاک گردید کسی که با شما دشمنی ورزید و زیانکار است کسی که شما را انکار کرد و گمراه است کسی که از شما جدا گردید» (قمی، ۱۳۸۹: ۸۹۲ـ۸۹۱).
۳ـ۸) سرگردانی در دنیا و مردن در حالت کفر و نفاق
یکی از پیامدهای تکذیب و مخالفت با ولایت این است که موجب سرگردانی او در دنیا میشود. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که فرمودند: «کُلُّ مَن دَانَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِعِبَادَه یُجهِدُ فِیهَا نَفسَهُ وَ لاَ اِمَامَ مِنَ اللهِ، فَسَعیُهُ غَیرُ مَقبُولٍ، وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیُّرٌ وَاللهُ شَانِى ءُ لِأَعمَالِهِ: هر کس به خداوند صاحبعزّت تقرّب جوید، با عبادتى که (تمام) تلاش خود را در انجام آن به کار برده است، ولى از جانب خداوند امامى منصوب شده براى او نباشد، تلاشش پذیرفته نمى شود و گمراه و سرگردان خواهد بود و خداوند نیز اعمال او را دشمن مى دارد» (کلینی، ۱۳۸۵، ج 1: 183).
امام باقر(ع) در این باره با تشبیه ظریف و زیبایی فرمودهاند: «هر کس دینداری خدا کند، با انجام عبادتی که خود را در آن به زحمت افکند، ولی امام و پیشوایی تعیینشده از جانب خدا برای خود انتخاب نکرده باشد، کوشش او پذیرفته نیست و او گمراه و سرگردان است و خداوند برای اعمال او هیچ ثوابی منظور نفرماید. به خدا سوگند! هر که صبح کند از این امّت و امامی از طرف خداوند که هم امامت او روشن و عادل باشد، نداشته باشد، چنان است که صبح کرده گمراه و گمشده، و اگر بر این حالت بمیرد، در حال کفر و نفاق مرده است» (همان، ج۲: ۶۹).
۴ـ۸) دوری از بهشت
یکی دیگر از پیامدهای مخالفت با ولایت این است که مانع از رسیدن او به بهشت میشود. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این باب میفرمایند: «اَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) جَاءَ یَوْمَ القِیَامَه مَکْتُوباً بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَه اللّه اَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ کَافِراً اَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَشُمَّ رَائِحَه الْجَنَّه: آگاه باشید که هر کس بر بغض و دشمنی آل محمّد(ص) بمیرد، روز قیامت در حالی محشور میشود که در پیشانی او نوشته شده است: «ناامید از رحمت خداست!».
بدانید که هر کس بر دشمنی آل محمّد بمیرد، کافر مرده است. آگاه باشید که هر کس بر دشمنی آل محمّد بمیرد، هرگز بوی بهشت را نخواهد چشید» (فخر رازی، ۱۴۲۲ق.، ج ۲۷: ۱۶۶). پیامدهای زیانبار تکذیب و مخالفت با ولایت بسیارند که ما در اینجا به اختصار برخی از پیامدهای دنیوی و اُخروی آن را مورد بررسی قرار دادیم.
۹ـ عوامل مؤثّر در تحکیم ولایتمداری بر مبنای قرآن کریم و آموزههای اسلامی
۱ـ۹) زیارت ائمّه
یکی از عوامل مؤثّر در تحکیم ولایتمداری، زیارت قبور ائمّه اطهار(ع) میباشد، چراکه رشته امامت و ولایت قطعشدنی نیست، در حضور یا غیبت و حیات یا ممات امامان این پشتوانه نیرومند معنوی از جهات مختلف در تربیت آحاد امّت و ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنان نقش غیرقابل انکار دارد.
امام رضا(ع) در این باب میفرماید: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) یَقُولُ إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِیَارَه قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَه فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَتْ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَه: هر امامی را بر گردن دوستان و شیعیان او عهد و پیمانی است و تکمیل این عهد و پیمان و نیز حسن انجام وظیفه، رفتن به زیارت قبور آنهاست. پس هر کس با عشق و رغبت به زیارت آنان بیاید و آنچه را که مورد توجّه و تمایل آنهاست، تصدیق کرده باشد، امامان آنان در قیامت شفیع آنان خواهند بود» (ابنبابویه، ۱۳۸۴، ج ۱: ۴۶۲).
در حقیقت، زیارت قبور امامان(ع) به شخص کمک میکند تا جایگاه امامت و امام(ع) را بشناسد و بکوشد تا با شناخت علوم و معارف ایشان، خود را به آنان نزدیک، و نوعی همسانی، یعنی همان تشیّع را در خود ایجاد کند و شیعه اهل بیت(ع) گردد. انسان وقتی به دیدار قبور امامان میرود، میخواهد از شخصیّت و کلام آن صاحبقبر آگاه شود و اطّلاعاتی را به دست آورد. همین امر، توجّه به علوم ایشان را نیز موجب میشود. البتّه این تنها بخشی از فواید زیارت قبور است که مرتبط با احیای امر ولایت امام(ع) است.
۲ـ۹) اتمام حج با زیارت امام
آنچه مکمّل و پایانبخش فریضه حجّ است، ولایت است، چنانکه امام باقر(ع) میفرماید: «أَبدُوا بِمَکَّه وَأختِمُوا بِنَا: از مکّه آغاز کنید و به ما ختم نمایید» (همان، ۱۴۰۴ق.، ج ۲: ۳۳۴). در واقع، ولایت متمّم و مکمّل حج، بلکه روح و حقیقت آن است.
۳ـ۹) شناخت قرآن کریم و اُنس با آن
اطاعت از ولایت، مقدّمه و پیشزمینه شناخت قرآن کریم میباشد. آیاتی که در باب اولوالأمر آمده است، منظور ما را از ولایت به وضوح بیان میکند: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ…: اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیاى پیامبر] را!…) (النّساء/ ۵۹).
منظور از اولیالأمر (صاحب فرمان) باید کسان خاصی باشند که امام رضا(ع) آنان را معرّفی کرده است و فرموده است: «یَعنِی الَّذِینَ أَورَثَهُمُ الکِتَابَ وَ الحِکمَه» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۲: ۹۸). در این آیه، اولیالأمر همان کسانی هستند که وارث کتاب و حکمت هستند.
نتیجهگیری
اسلام که پایه و اساس خود را بر فطرت پاک انسانی نهاده، در اعتبار و مشروعیّت ولایت و رهبری، مسامحه و تردید روا نداشته است. در روایات متعدّدی وارد شده که ولایت، اساسیترین بنیاد اسلام است. این جایگاه رفیع و والا در تفکّر دینی مستلزم این است که هر مسلمان و خصوصاً عالمان دینی نسبت به این مسئله، شناخت بیشتر و عمیقتری پیدا کنند. قرآن کریم و روایات ائمّه اطهار(ع) نقش ولایت را به خوبی ترسیم نموده است و کمال و اصل اساسی دین را که توحید میباشد، به ولایت منوط کردهاند؛ یعنی توحید بدون ولایت نمیتواند به عنوان دژ نفوذناپذیر به حساب آید و توحید کامل و واقعی باشد، چون توحید و اسلام وقتی کامل است که رهبری معصوم و ولایت در کنار آن باشد.
ولایتمداری در شیعه از جایگاه والایی برخوردار است؛ زیرا مکتب اهل بیت(ع) نمایانگر اسلام ناب محمّدی(ص) و تنها نماینده واقعی آن است و هر کس به وادی ولایت نزدیکتر و در ولایتمداری استوارتر است، از این چشمههای معنوی بهره بیشتری خواهد برد. بالاترین و مرتفعترین امر دین و کلید همه امور دینی و مدخل آنها و نیز مایه خرسندی خدای جهان، اطاعت از امام، پس از معرفت اوست. بنابراین، ولایت اهل بیت(ع) فرع دین نبوده، بلکه جزء اصول دین است.
محبّتورزی و اطاعتپذیری در برابر ولیّ خدا، از برجستهترین شاخصهها و ویژگیهای فرد ولایتمدار است. البتّه باید توجّه داشت که محبّت به ولیّ خدا در پرتو محبّت به خدا و فرمانبری از آنها، اطاعت از خداست. در پایان نیز پیشنهاد میشود شاخصهای ولایتمداران واقعی در پژوهش جداگانهای مورد بررسی قرار گیرد تا افراد خود را بر اساس آنها بسنجد و تلاش نمایند خود را به آن شاخصها برسانند.
مراجع
قرآن کریم.
آملی، سیّدحیدر. (۱۳۷۸). نصّ النّصوص. تصحیح هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: توس.
ابنبابویه قمی، ابوجعفر محمّد. ( ۱۴۰۴ق.). امالى. ترجمه محمّدباقر کمره اى. تهران: اسلامیّه.
( ۱۴۰۳ق.). خصال. ترجمه محمّدباقر کمره اى. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
(۱۳۶۱). معانیالأخبار. تحقیق علیاکبر غفّاری. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
(۱۳۸۴). علل الشّرائع. چاپ پنجم. ترجمه و تحقیق از سیّد محمّدجواد ذهنی تهرانی. قم: انتشارات مؤمنین.
(۱۳۹۱). صفات الشّیعه و فضائل الشّیعه. ترجمه علیاکبر میرزایی. قم: انتشارات علویّون.
ابنحنبل، احمد. (۱۴۱۴ق.). مسند. بیروت: دارالفکر.
اربلی، علیّ بن موسی. (۱۳۸۱ق.). کشف الغمّه فی معرفه الأئِمَّه. تبریز: مکتبه بنیهاشمی.
جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۶۹). وحی و رهبری. تهران: انتشارات الزّهراء.
حائری، محمّدمهدی. (۱۳۸۵ق.). شجره طوبی. نجف: مکتبه الحیدریّه.
ذوعلم، علی. (۱۳۸۰). تجربه کارآمدی حکومت ولایی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
راغب اصفهانی، حسینبن محمّد. (۱۳۸۸). المفردات فی الفاظ قرآن. ترجمه سیّد غلامرضا خسروی حسینی. تهران: مرتضوی.
صبحی، صالح. (۱۳۹۵ ق.). نهجالبلاغه. قم: انتشارات هجرت.
طباطبائى، سیّد محمّدحسین. (۱۴۱۷ق.). المیزان. بیروت: مؤسّسه الأعلمى للمطبوعات.
طوسی، محمّدبن حسن. (۱۴۱۴ق.). الأمالی. چاپ اوّل. قم: دار الثّقافه.
عاملی، زینالدّین بن علی. (۱۴۰۹ ق.). منیه المرید فی أدب المفید و المستفید. تحقیق رضا مختاری. قم: مکتب الأعلام الإسلامی.
عاملی، محمّدبن حسن. (۱۴۱۲ق.). وسائل الشّیعه. قم: مؤسّسه آل البیت.
عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه. (۱۴۱۵ق.). تفسیر نور الثّقلین. تحقیق سیّد هاشم رسولی محلاّتی . چاپ چهارم. قم: اسماعیلیان.
فخر رازی، محمّد بن عمر. (۱۴۲۲ ق.). التّفسیر الکبیر. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
قرشی بنایی، سیّد علیاکبر. (۱۳۸۱). قاموس قرآن. قم: دارالکتب الإسلامیّه.
قرضاوی، یوسف. (۱۳۸۶). سیمای صابران در قرآن. ترجمه محمّدعلی لسانی فشارکی. قم: بوستان کتاب.
قمی، شیخ عبّاس. (۱۳۸۹). مفاتیح الجنان. ترجمه مهدی الهی قمشهای. قم: دانش.
کلینی، محمّدبن یعقوب. (۱۳۸۵). اصول کافی. ترجمه محمّدباقر کمرهای. چاپ هشتم. تهران: انتشارات اسوه.
مجلسی، محمّدباقر. (۱۴۰۳ق.). بحارالأنوار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
محمّدی ریشهری، محمّد. (۱۳۷۶). رهبری در اسلام. قم: دارالحدیث.
(۱۳۸۱). میزان الحکمه. ترجمه حمیدرضا شیخی. چاپ سوم. قم: دار الحدیث.
مطهّری، مرتضی. (۱۳۷۸). مجموعه آثار. تهران: انتشارات صدرا.
(۱۳۹۰). ولاءها و ولایتها. تهران: انتشارات صدرا.
نوری طبرسی، میرزا حسین. (۱۴۰۸ق.). مستدرک الوسائل. قم: مؤسّسه آل البیت.
نویسندگان:
اسماعیل خارستانی: دانشگاه علامه طباطبایی
فاطمه سیفی: دانشگاه علوم تحقیقات تهران
فصلنامه سراج منیر شماره ۱۷