در آینه قرآن و عترت

نکات و ظرائف معرفتی ، که گاه به ذهن حقیر می رسد

در آینه قرآن و عترت

نکات و ظرائف معرفتی ، که گاه به ذهن حقیر می رسد

زندگی درخشان هدایتگران راه نجات ؛ انبیاء و اولیاء الهی !
سعی میکنم خوشه ای از خرمن گهربار برچیده در معرض نمایش علاقمندان به زندگی پاک و سالم قرار دهم .
تا سبک زندگی ما همچون ستارگان درخشان آسمان انسانیت و بندگی الهی گردد.
به لطف و عنایت الهی

پیوندهای روزانه
پیوندها

شرح دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ،

رضایت و خوشنودی عامل آرامش و اطمینان است.

عوامل جذب رضای الهی چیست؟

بی تردید انجام دستور و خواست طرف مقابل بر اساس آنچه او خواسته موجب رضایت او خواهد بود ، نه بر اساس آنچه دل خودمان می خواهد.

هرگاه در زندگی‌مان، منشأ خشنودی و خشم‌مان را، حتی برای یک بار از عقل دیدیم، آن موقع است که برای یک بار انسان شده‌ایم، امّا اگر خشنودی و غضبمان ناشی از بطن و فرج بود مطمئناً از حیوانات خواهیم بود ولی در شکل انسان.

رضایت اهل بیت (حضرت زهرا)


وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ،

سخط همان غضب است که با اراده انجام گردد یا به کار با اراده انجام شده تعلق بگیرد.

لذا اگر انسان از روی اختیار و اراده و عالمانه عمل و گناهی را مرتکب شود غضب الهی را به دنبال خواهد داشت.

در روایات اموری را عامل سخط الهی ذکر کرده اند و از ارتکاب آنها نهی شده است؛

  •  اما المتسخى فی معصیته اللَّه فحمال سخط اللَّه و غضبه، و هو أبخل الناس لنفسه فکیف لغیره‏ (پیامبر اکرم - مصباح الشریعه)
  • َ لَا تَعْصُوا الْوَالِدَیْنِ فَإِنَّ رِضَاهُمَا رِضَا اللَّهِ وَ سَخَطَهُمَا سَخَطُ اللَّهِ.(الکافی)
  • َ مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ مِنَ النَّاسِ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ سَخَطِ اللَّه‏ (امام صادق علیه السلام - الکافی)
  • َ مَنْ بَاتَ وَ فِی قَلْبِهِ غِشٌّ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ بَاتَ فِی سَخَطِ اللَّهِ وَ أَصْبَحَ کَذَلِکَ حَتَّى یَتُوب‏ (پیامبر اکرم - من لایحضر)
  •  مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ ثُمَّ شَرِبَ عَلَیْهِ حَرَاماً أَوْ آثَرَ عَلَیْهِ حُبّاً لِلدُّنْیَا وَ زِینَتِهَا اسْتَوْجَبَ عَلَیْهِ سَخَطَ اللَّه‏ ( امالی صدوق . امیر المومنین)
  • ستایش صاحب مال و دنیا به طمع رسیدن به مال دنیا
  • شارب خمر
  • صرف مال در راه حرام یا غیر خواست خدا
  • بردن آنچه حرام است به خانه
  • آنچه انسان را از یاد خدا دور گرداند
  • و....


وَ وَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ ایاتِکَ،

انس با قرآن و نورانی کردن

خواندن یا نگاه کردن (برای بیسوادان)

ترجمه دیدن

تفسیر خواندن

تأمل کردن

تدبر کردن

عمل کردن

ترویج کردن

پیگیری خواندن در بین دوستان

گریه کردن و با حزن خواندن (پیامبر و آیات آخر سوره زمر و ضمانت بهشت با گریه جوانان)



بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

رسیدن به خوشبختی که همان روی آوردن رحمت الهی است نتیجه تجلی این دعا در انسان خواهد بود ان شاءالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۳
مهدی مینایی

فلسفه سحری خوردن و بیدار شدن

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۵ ب.ظ

اینکه فرموده اند سحری خوردن مستحب است،‌ و بدون سحری روزه نگیرید!

اگر خود انسان باشد و تصور یک روز 15-16 ساعته گرسنگی و تشنگی ، حتما اهمیت آن را در می یابد.

اما اینکه ثواب بر آن ذکر کرده و بر انجامش تأکید شده بی حکمت نیست.

1- وقتی انسان تصور یک روز گرسنگی و تشنگی و گرمای طاقت سوز را می کند، سعی میکند خوب بخورد،‌ چیز خوب بخورد تا در روز کم نیاورد.

فرموده اند ؛ با گرسنگی و تشنگی ماه رمضان به یاد تشنگی و گرسنگی قیامت باشید!

آنکه به فکر تشنگی و گرسنگی  وگرمای احاطه کننده قیامت و محشر بیافتد، توشه بر میگیرد و بار خود از معصیت سبک و از احسان و عبادت سنگین،‌تا در آنجا به جای سختی آسایش داشته و عذاب نبیند.

2- به بهانه سحری خوردن اندکی از فیض سحر، هوای سحر، نفس سحر، بهره برده و کمی می‌چشد ، تا بعد بنوشد و بیابد و بخورد، از پای سفره معنوی سحر بر نخیزد و با اولیاء الهی و قطب عال امکان حجت ابن الحسن همنوا و همراه مناجاتی و سحری باشد. ان شاءالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۵
مهدی مینایی

بهانه روزه و آثار و برکات آن

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۲ ب.ظ

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام ... لعلکم تتقون

آثار ظاهری جسمی روانی روزه؛

- حالت خضوع و خشوع در برابر خداوند و اظهار حاجت و نیاز به درگاه الهی

- لطافت روحی و روانی و سبکی روح

- حس هم دردی و هم ذات پنداری با فقرا و نیاز مندان

- سلامت جسمی و دستگاه هاضمه

- تقویت اراده و همت
"ما ضعف بدن عما قویت علیه النیة" ( من لا یحضره الفقیه)"

و....

اما خود خداوند هدفی فراتر و والاتر از اینها دارد که باید توجه کرد؛
"لعلکم تتقون"

یعنی اگر تا امروز نفس،‌دل ، و خواسته های نفسانی بر من غالب بود،‌ امروز من بر  آن غالب هستم تا بفهمم و بفهمانم که می توان در شرایط اختیار بود و عوامل ارتکاب بسیاری امور را بدون مزاحم و جبر داشت ،‌ولی اسیر نبود و آزادانه انتخاب کرد ؛ بندگی را‌ !!!

خویشتن داری را ، انسانیت را ، حیات طیبه و عالی و زندگی مطلوب الهی را !

اسیر چند روز خوشی و لذت زودگذر نشدن را!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۲
مهدی مینایی

شرح دعای روز اول ماه مبارک رمضان

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ

از خودتان پذیرایی کنید!!!  ترقی در مهمانی و پذیرایی بهتر و بیشتر

همیشه ، همه به دنبال بهترین وکاملترین وبیشترین هستند<

خانه، ماشین، ویلا، امکانات، علم ، ثروت و... زن بچه و...

به کم قانع نیستیم!

زیادش هم کم است و اگر بشود بیشتر باز هم بهتر!

اشتهای سیری ناپذیر انسان!

یا همان حرص و طمع !

فرموده اند دو گروه هرگز سیر نمی شوند؛ طالب دنیا و طالب علم!!

اما اینکه کدام خوب است و کدام بد نمیدانیم ! نمیدانیم چون علم و احاطه نداریم!

لذا باز هم فرموده اند ؛ طالب دنیا مانند تشنه ای است که برای رفع تشنگی اش از آب دریا می نوشد!!!

نه تنها سیر نمی‌شود، بلکه به تشنگی اش افزوده می‌گردد!

اما طالب علم ، هرچه علم اش بیشتر تواضع و فروتنی و خضوعش بیشتر، و اعتراف به جهلش افزون تر . و عمل صالح اش بهتر!

البته اگر علم نافع باشد . که باز هم فرموده اند؛ اللهم انّی أعوذ بک من علم لا ینفع"

امّا دعای امروز؛

اَلّلهُمَ اجعل صیامی فِیه صِیام الصّائمینَ

روزه داران سه دسته اند؛

معمولی ها، ویژه ها، سوپر ویژه ها‌!!!

یعنی نباید به کم و حداقل از روزه داری که پرهیز از محرمات و ممنوع شده های برای روزه دار است قانع بود!

بلکه باید رشد کرد، از عادی به ویژه رسید و بلکه به ویژه ترین ها.

یعنی علاوه بر شکم و زبان ، چشم وگوش و زبان و دست وپا و سایر اعضا هم از توجه، تمایل ، گرایش و ارتکاب حرام دور باشند و پرهیز کنند.

آنگاه باز هم جلوتر و بالاتر رفت ؛ یعنی ؛ قلب و روح ودل  انسان نیز از تمایل و گرایش و توجه به غیر خداوند پرهیز نموده و فقط و فقط او را ببیند ! نه خود را  و نه غیر خود را!

چه اینکه خود فرموده است؛ ماجعل الله لرجل من قلبین فی جوفه! در یک دل دو محبت نباید باشد! البته محبت غیری که در کنار او باشد ، والا آنکه را او خواسته و فرموده، عین اوست.

و باباطاهر هم چه زیبا سروده؛

به دریا بنگرم دریا ته وینم      به صحرا بنگرم صحرا ته وینم     به هر جا بنگرم کوه و در و دشت     نشان از قامت رعنا ته وینم


و قیامی فِیه قِیام القائمینَ

قیام و ایستادن مقدمه حرکت است . و قیامی که به حرکت نیانجامد فایده ندارد.

قیام و ایستادن و حرکت برای خدا هم دارای مراتبی است که از خود قیام و تا حرکت و حرکت پر جنب و جوش را در بر میگیرد و حرکت تأثیر گذار و سرنوشت ساز را !!! همچون قیام انبیاء و او لیاء  و امام حسین علیه السلام

قائمان یا در مسیر عبادتند یا عبودیت.

یا از بستر خواب و به نماز شب  و ذکر و دعا و مناجات یا به جهاد  در راه خدا و علم و مبارزه و کسب و کار حلال و ...

آنچه مهم است قیام لله است؛ که فرمود ؛

" قل انّما اعظکم بواحدة،‌ان تقوموا لله مثنی و فرادا"


و نَبّهنی فِیهِ عَن نَومَهًِْ الغافِلینَ

غفلت درد و اپیدمی قرن حاضر و باعث سقوط انسان در دره حیوانیت و نباتیت است.

بیداری و برپا شدن از آن جز به اراده و عنایت الهی و همت انسان میسر نیست.

باید بیدار کننده ای را خواست و اذن او را و اراده اش را پذیرفت تا بیدار کند و برهاند از خواب غفلت.

غفلت از عمر، جوانی، قوت، سلامتی، ثروت، دنیا و حقیقت آن، استعدادها و ...


وهَب لی جُ‍رمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ

گذشته های پر خطا و لغزش، بیراهه روی های در اثر جهل و نادانی و غلبه شهوت و هوی‌، اگر جبران نگردد،‌سرعت سقوط بیشتر است . و جبران آن فضل و موهبتی از ناحیه خداوند.

پس ...

واعفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجرمینَ.

نه تنها جبران و گذشت که پاک کردن و بی اثر کردن آن کج روی ها ، و سرعت دادن به صعود از پرتگاه نیز آرزوی من است تا بتوانم عقب ماندگی های از خوبان را جبران نموده و به قافله اولیاء برسم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۶
مهدی مینایی

فضای خالی یارانه ها

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۱۸ ب.ظ

باسمه تعالی

با این یارانه ها چه ها که نمیشد و یا نمی شود کرد؟؟؟!!!!

اگر اعتماد مردم را جلب کنید و مردم هم کمی تحمل نمایند با این یارانه ها ظرف 4سال 4 مشکل اساسی کشور حل میشود.

با 000 000 000 000 50 تومان

یعنی یک میلیون خانه پنجاه میلیون تومانی

یعنی یک دو و نیم میلیون شغل با سرمایه حداقل  بیست میلیون تومان برای هر شغل

یعنی هزار کارخانه با حداقل یک میلیارد تومان سرمایه گذاری برای هریک

یعنی دو و نیم میلیون ازدواج با حداکثر بیست میلیون تومان برای هر زوج

یعنی؛ ....

وشاید اگر قیمت ها را برای همه رایگان کنید و حداکثر مصرف تعیین شود و برای مازاد برآن چندین برابر محاسبه شود ؛ هم مصرف بهینه می‌شود،

هم نیازمندان و مستضعفان دچار مشکل نمی شوند ، و بلکه خوشحالند، زیرا مصرفی ندارند!!!

هم اغنیاء و مترفان ومسرفان تنبیه و جریمه می‌شوند.

هم عدالت برقرار میگردد.

تا کی باید فقرا و نیازمندان ، هزینه خوشگذرانی و اسراف عده‌ای مرفه را بپردازند؟؟؟

تا کی در زیر فشار اقتصادی و ..قد خم کنند؟؟؟

یک شجاع مرد در دولت و حکومت یافت نمی‌شود تا مردانه قدم جلو گذارده و فارغ از هوا و هوس و ترس و سرزنش ها به این اوضاع نابسامان پایان دهد؟؟؟

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۸
مهدی مینایی

7 کتاب در کتابخانه شیعه

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۶ ب.ظ

7 کتابی که باید در خانه هر شیعه باشد ؛

-         قرآن؛ کلام الهی و برنامه جاودان زندگی

-         نهج البلاغه؛ برادر قرآن

-         صحیفه سجادیه؛ خواهر قرآن – انس و مناجات با پروردگار

-         رساله توضیح المسائل؛ احکام و دستوراتن عملی زندگی مسلمانی

-         مفاتیح الجنان ؛ کلید های دستیابی به بهشت ورضوان الهی

-         اسرار آل محمد(سُلیم) ؛ حقایق تاریخی صدر اسلام وتشیع

مفاتیح الحیات ؛ کلید های زندگی وشیوه زندگی درست دینی و ایمانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۰۶
مهدی مینایی

حضرت عباس بهانه یاری امام زمان12/3/1393 چهارم شعبان 1435

شاید مشهورترین القاب حضرت در بین مردم و ویژگی های ایشان ؛ وفا، ایثار، فداکاری ، اطاعت پذیری و تسلیم امام زمانش بودن است.

آن هم ایثار از جان ، آبرو، مال، خانواده ، و حتی عاطفه و احساس و...

ازجان که معلوم است ؛ کشته شدن در راه امام حسین علیه السلام

از آبرو ؛ آنگاه که خود را سپر برای مهلت خواستن عبادت شب عاشورا کرد. و اینکه برادران خود را نیز برای فداکاری و دفاع از دین وامام زمانش اورد تا مادرش دیگر امالبنین نباشد.

از مال؛ که همه زندگی‌اش را در طبق اخلاص و فدای امام زمانش کرد.

از خانواده؛ که زن وفرزندانش را نیز همرا با خود به کربلا آورد.

از عاطفه و احساس خود؛ که به برادرانش دستور میدهد پیش از او و در برابر دیدگان او به جنگ با دشمن بروند و مبارزه ککرده و به درجه شهادت نائل گردند تا در مصیبت و عزای آنان صبر کند واجر بیند.

و اینکه آنان چون زن و بچه‌ای ندارند تا پس از ایشان برایشان مویه و ناله و گریه کنند وی جور همگی را بکشد.

و این بود که برادر زاده بزرگوارش ، سیدالعابدین امام سجاد علیه السلام در شأن عموی بزرگوارشان فرمودند؛


«رحم اللّه العبّاس فلقد آثر و أبلى، و فدى أخاه بنفسه حتّى قطعت یداه، فأبدله اللّه عزّ و جلّ منهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فى الجنّة کما جعل لجعفر بن أبی طالب علیه السّلام و أنّ للعباس عند اللّه تبارک و تعالى منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة».[1]

«خداوند عباس علیه السّلام را مشمول رحمت خویش گرداند؛ او از خود ایثار و از خودگذشتگى نشان داد و از عهده امتحان الهى بر آمد؛ جان خود را فداى برادر نمود تا آنجا که دست‏هاى مبارکش از پیکر جدا شد، خداى عزّ و جلّ عوض دست‏ها به او دو بال عنایت فرمود که به وسیله آن‏ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز مى‏کند، چنان که به جعفر بن أبی طالب نیز دو بال عطا فرمود، عباس علیه السّلام در پیشگاه خداى تبارک و تعالى از مقام و جایگاهى برخوردار است که همه شهدا در روز قیامت به مقامش رشک مى‏برند».



[1] . خصال: 68، باب دوم، حدیث 101.


اما

مهمترین ویژگی که عامل و باعث صفات فوق گردید، آن است که امام صدق و راستی، صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله فرمود که؛

از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «کان عمّنا العبّاس بن علىّ نافذ البصیرة، صلب الایمان، جاهد مع أبى عبد اللّه علیه السّلام و أبلى بلاء حسنا و مضى شهیدا».[1]

«عموى ما عباس فردى صاحب بصیرت، داراى ایمانى استوار بود و در کنار ابا عبد اللّه علیه السّلام جهاد و مبارزه نمود و به نحوى شایسته از عهده آزمون بر آمد و سرانجام به فیض شهادت نایل آمد».



[1] . (1). خصال: 86 باب دوم؛ عمدة الطالب: 323.

...صاحب بصیرت...

...دارای ایمان استوار...

...جهاد در رکاب امام زمانش اباعبدالله الحسین علیه السلام

...سربلند از آزمونها...

...فیض شهادت...


بصیره ...عالم ، فاضل بودن حضرت

همانطور که معصوم را جز معصوم نمی شناسد و نمی تواند معرفی نماید شناخت حضرت عباس علیه السلام هم که تالی تلو معصوم است باید توسط حضرات باشد.

این بیان گویای همه چیز است.

اما برای شناخت بیشتر حضرت باز میتوان به روایات پیرامون حضرت . وزیارتنامه جضرت که از ناحیه معصومین علیهم السلام وارد شده مراجعه کرد.

(چهار امامزاده دارای زیارتنامه مأثور از معصوم عله السلام )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۸
مهدی مینایی

انواع خوابها بر اساس زمان آن

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ

خوابها هفت نوع است؛

- خواب غفلت در مجلس تذکر و یادآوری و موعظه

- خواب شقاوت و بدبختی و ندیدن روی خوشبختی در اوقات نماز

- خواب لعنت و دوری از رحمت الهی در وقت نماز صبح

- خواب عقوبت و ندیدن روی سعادت در وقت فجر و قبل از طلوع آفتاب

- خواب راحت و با فایده و آرامش و انرژی بخش  قبل از اذان ظهر (قیلوله)

- خواب رحمت و رسیدن به خوشبختی بعد از عشاء و پس از ادای نماز عشاء

- خواب حسرت وپشیمانی  در شب جمعه و بی بهره ماندن از فیض سحر


النَّوْمُ عَلَى سَبْعَةِ أَقْسَامٍ نَوْمُ الْغَفْلَةِ وَنَوْمُ الشَّقَاوَةِ وَنَوْمُ اللَّعْنَةِ وَنَوْمُ الْعُقُوبَةِ وَنَوْمُ الرَّاحَةِ وَنَوْمُ الرَّحْمَةِ وَنَوْمُ الْحَسَرَاتِ أَمَّا

-       نَوْمُ الْغَفْلَةِ فَالنَّوْمُ فِی مَجْلِسِ الذِّکْرِ

-       وَنَوْمُ الشَّقَاوَةِ النَّوْمُ فِی وَقْتِ الصَّلَاةِ

-       وَنَوْمُ اللَّعْنَةِ النَّوْمُ فِی وَقْتِ الصُّبْحِ

-       وَنَوْمُ الْعُقُوبَةِ النَّوْمُ بَعْدَ الْفَجْرِ

-       وَنَوْمُ الرَّاحَةِ النَّوْمُ قَبْلَ الظُّهْرِ

-       وَنَوْمُ الرَّحْمَةِ النَّوْمُ بَعْدَ الْعِشَاءِ

وَنَوْمُ الْحَسَرَاتِ النَّوْمُ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ ا هـ مِنْ هَامِشِ الْحِصْنِ الْحَصِینِ .[1]


[1]. حاشیه الحمل – باب اوقات الصلاه – حلد 3 ص2

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۲
مهدی مینایی

رابطه شکر و سپاس با آزادی!!!

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۱۷ ب.ظ

باسمه تعالی

رابطه آزادی و شکر

به مناسبت ولادت اباعبدالله الحسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام که خود مظهر آزادی و آزادگی است در سخن زیبا و عمیقی بندگان خدا را به سه دسته تقسیم می فرمایند:

إِنَ‏ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَ‏ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَ‏ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ.                                                                     (تحف العقول، النص، صفحه 246)

1-      آنهایی که  همچون تاجر و کاسب به دنبال تجارت و داد وستد با خداوند است وبه امید دست یافتن به سود عبادت می‌کند.

2-      آنهایی که همچون افراد بنده و خدمتکار به خاطر ترس از عقاب و گرفتاری و توبیخ ارباب، خداوند را عبادت می‌کنند.

3-      آنهایی که   ازادانه و بدون تعلق و گرفتاری در دام امیال و هواها یا شرایط ، به خاطر سپاسگذاری و شکر الهی ، به عبادت پروردگار روی می‌آورند !

در این بین اینکه کدام برتری دارد و افضل است خود امام علیه السلام فرمودند که عبادت آزادانه و نه ... افضل عبادتهاست.

اما هدف از این بیان اینکه چه رابطه ای بین شکر و آزادی وجود دارد.

شکر نعمت یعنی شناخت و توجّه به منعم .  در نتیجه توجه به یکتایی و یگانگی خداوند و دوری از شرک .

شکر نعمت یعنی آزادی از قید وبند غیر خدا و رها شدن از وابستگی های مجازی.

شکر نعمت یعنی غیر از او را ندیدن و سر دربرابر غیر او خم نکردن.

شکر نعمت یعنی ازدیاد و برکت و رشد و پویایی در جان و مال و هر آنچه که به آن توجه شود ، به عنوان نعمت.

لذا هرچه نعمت ها را بیشتر ببینیم و از او ببینیم ، بر عبادت و اخلاصمان افزوده می‌شود.

 و به همین میزان بر آزادی و آزادگی افزوده می‌گردد.

 و به همان میزان از قید و بند ها و اسارت نفس و غیر بیرون آمده و آزاد تر خواهیم بود .

برای آزادی راهی جز بندگی نیست !!!

و برای بندگی راهی جز شکر و سپاس نیست!!!

و برای شکر و سپاس راهی جز عبادت خالصانه نیست!!!

و شاید اشاره ای باشد به آیه کریمه قرآن حکیم وکریم که ؛ "و ما خلقتُ الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون"

... نوشته شده در تاریخ 10/3/1393 و طرح شده در نماز جماعت آموزش و پژوهش

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۷
مهدی مینایی

کسی که زیاد قرآن بخواند عمرش برکت پیدا می‌کن

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ

کسی که زیاد قرآن بخواند عمرش برکت پیدا می‌کن

گفتاری از استاد آیت الله احمد عابدی 

سفارش به قرآن خواندن

باید در بین ما طلبه‌ها متعارف باشد که حداقل ماهی یک ختم قرآن داشته باشیم. مطمئن باشید . امتحان کنید؛ یک روز که قرآن کم خواندید، ببینید درسی را که مطالعه می‌کنید چقدر وقت می‌گیرد و یک روز که زیاد قرآن می‌خوانید، همان درس چقدر وقت می‌گیرد. اگر مسائل معنوی را هم لحاظ نکنید و عادی نگاه کنید، در وقت انسان صرفه‌جویی می‌شود.

آن‌هایی که خیلی قرآن می‌خواندند، خیلی خدمت کرده‌اند. حدیثی در امالی سید مرتضی است که خانه‌ای که در آن قرآن خوانده نشود صفر است؛ یعنی چیزی نیست و قابل ذکر نمی‌باشد.

حدیث دیگری می‌فرماید: «القرآن مأدبة الله؛ قرآن سفره خداست». هر نعمتی بخواهید در قرآن هست. احتمال هم دارد به معنی ادبستان خدا باشد، چون "مأدبة" به معنای ادب هم می‌باشد. قرآن ادبستان خداست و خداوند به واسطه قرآن انسان را تربیت می‌کند.

قرآن کتاب تعالی و انس با خداست. ائمه علیهم‌السلام چقدر قرآن می‌خواندند؟ علما چقدر می‌خواندند؟ آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته، یکی از نکته‌هایش این است؛ اسم چهل نفر از بزرگان را می‌آورد که فقط قرآن می‌خواندند؛ مثلاً در مورد بوعلی سینا گفته که قرآن می‌خوانده و این کتاب‌ها را نوشته است!

شهید مطهری اواخر عمرش فقط قرآن می‌خواند. آن روزی که شهید شد می‌گویند یک صفحه مطلب نوشته و الّا همه‌اش قرآن می‌خوانده است. خود امام خمینی(ره) روزهای معمولی روزی سه جزء قرآن می‌خوانده و ماه مبارک رمضان روزی هفت، هشت حزء تلاوت می‌کرده است.

خلاصه قرآن زیاد بخوانید و این خیلی زشت است که کسی طلبه باشد و روخوانی‌اش اشتباه باشد. این عیب را آدم کجا ببرد؟

خیلی از ما تا به حال یک بار هم پیش استاد روخوانی قرآن نخوانده‌ایم. در قدیم متعارف بود که هر طلبه‌ای روخوانی را پیش استاد قرائت می‌کرد. بعضی کلمات هست که کتابتش با قرائتش فرق می‌کند؛ مثل این‌ آیه "لکنّا هو الله ربّی" که "لکنّا" نوشته می‌شود ولی "لکنّ" خوانده می‌شود.

در شرح حال بعضی از اصحاب معصومین(ع) هست که با این‌که عرب بودند، حتی تا 10 بار روخوانی را پیش استاد خوانده‌اند. مثلاً عطیه -همان کسی که اربعین با جابر به کربلا آمد- هشت دوره قرآن را پیش استاد خوانده است و این‌گونه بوده که شاگرد برای استاد می‌خوانده تا استاد تأیید بکند که درست یاد گرفته یا نه. حالا که الآن این کار رسم نیست، حداقل نوار قاری‌ها را گوش دهیم و ببینیم چگونه تلاوت می‌کنند.

پس روخوانی را باید دقت کرد و از این حیث اشتباه نداشته باشیم. شنیده‌اید بعضی خارجی‌ها می‌گویند، یک خدمتی که جمهوری اسلامی می‌تواند بکند، این است که نماز بعضی علما را پخش نکند؛ چون غلط می‌خوانند

 

توجه به ترجمه

پس یکی این که زیاد قرآن بخوانیم، دوم روخوانی درستی داشته باشیم و سوم ترجمه قرآن. این‌طور نباشد که مثلاً طلبه‌ای معنای صنوان و غیر صنوان را نداند. ترجمه را بلد باشیم و به ترجمه‌ها رجوع کنیم و بتوانیم بفهمیم کدام ترجمه درست و کدام نادرست است. معمولاً مترجمین قرآن می‌گویند که هر سی سال یکبار باید قرآن ترجمه شود. بعضی‌ها می‌گویند که قرآن قابل ترجمه نیست. لااقل ما که کمی عربی بلدیم، ترجمه‌ها را دقت کنیم و با هم مقایسه کنیم؛ خدا می‌داند که چقدر ترجمه‌هایی که از قرآن نوشته شده ولی غلط است! من ترجمه‌ای را سراغ دارم که "بسم الله الرحمن الرحیم" را طوری ترجمه کرده که دقیقاً عین عبارت اوستا، کتاب زرتشتیان است! چقدر جای تأسف است که تورات و انجیل ترجمه رسمی دارد(ترجمه رسمی کتاب مقدس)، ولی قرآن ترجمه رسمی ندارد. اگر کسی به من بگوید که یک ترجمه بی‌غلط نام ببر، اصلاً سراغ ندارم. کم غلط سراغ دارم، آن هم صفحه‌ای بیست غلط!

این کتاب‌هایی که مفاهیم قرآن است، مثل کتاب شیخ عباس قمی که شخصیت ادیبی بوده، کتاب "الدرّ النظیم"، بسیار کتاب خوبی برای لغات قرآن است یا کتب "نثر طوبی" برای آیت الله شعرانی که خیلی کتاب دقیق و ارزشمندی است.

 

پس این یک نکته که روی ترجمه قرآن وقت بگذاریم. خیلی بد است که طلبه جزء آخر قرآن را بخواند و معنای کلمات و مفاهیم را نفهمد. اگر ما مفسر هم نمی‌خواهیم بشویم، لااقل باید ترجمه قرآن را بلد باشیم.

 

اهمیت تفسیر

نکته بعدی در مورد تفسیر است. حداقل هر کدام از ما باید یک دوره تفسیر خوانده باشیم. کسانی مثل آیت الله جوادی آملی و حسن زاده آملی، بی‌جهت آدم‌های بزرگی نشدند. آیت الله حسن زاده می‌فرمود که مجمع البیان را از باء بسم الله تا تاء تمّت، 10 جلد را، کلمه به کلمه پیش آقای شعرانی خواندم، بعد که 10 جلد تمام شد، آقای شعرانی سؤالی از من ‌پرسید، بعد از جوابی که ‌دادم، آقای شعرانی فرمود یک دور دیگر باید بخوانی. دوباره مجمع را از اول تا اخر درس داد. مجمع البیان کتاب کوچکی نیست!

اولین سالی که المیزان در سال 52- 53 نوشته شد، در حوزه کتاب درسی شد و پیش استاد کلمه به کلمه می‌خواندند. امام خمینی(ره) تفسیر صافی فیض کاشانی را پیش آیت الله اراکی درس گرفته است. آیت الله خوانساری تا اواخر عمرش هر روز صبح که قرآن می‌خواند، تفسیر بیضاوی جلویش بوده و قرآن را با تفسیر بیضاوی می‌خواند.

چقدر علمایی بودند که تفسیر کشاف را کتاب درسی کرده بودند. یک زمانی کتاب‌هایی کتاب درسی حوزه بوده که خیلی از ما اصلاً اسمش را نشنیده‌ایم؛ مثل تفسیر نیشابوری.

ما الآن سه تفسیر از امام صادق علیه‌السلام یا لااقل منسوب به ایشان داریم که چاپ شده و در بازار هم موجود می‌باشد؛ ولی بسیاری از طلبه‌ها یکی‌اش را هم نمی‌دانند که تفسیر امام صادق علیه‌السلام است.

مطالعه تفسیر خیلی برای ما لازم است. این‌ها را برای کسی می‌گویم که نمی‌خواهد مفسر باشد! یعنی اگر مثلاً بخواهید مورخ شوید، لااقل باید چند تفسیر را خوب خوانده باشید.

علامه مجلسی در هر بحث بحار که وارد می‌شود، آیات قرآن را ذیل بحث می‌آورد؛ به قدری این مرد در تفسیر تسلط داشته که اگر یک آیه طبق یک تفسیر، مربوط به موضوع بشود و  طبق یک تفسیر، مرتبط نباشد، متذکر می‌شود؛ با این‌که علامه مفسر نبوده است.

پس روخوانی، ترجمه و تفسیر برای ما لازم است. این‌ها همه می‌شود یک مرتبه از حفظ ظاهری قرآن. حفظ باطنی هم یعنی عمل به قرآن.

 

جلوه‌ای از قرآن

امام صادق علیه‌السلام طبق حدیثی فرمود: «لقد تجلّی اللهُ لِخَلْقه فی کلامه و لکن لا یبصرون؛ خدا در قرآن تجلی کرده، ولی کم کسی است که خدا را قرآن در بیابد

حدیث داریم که امام صادق علیه‌السلام "ایاک نعبد و ایاک نستعین" را چند بار تکرار کرد و فرمود تکرار کردم تا از زبان خدا شنیدم! حدیثی که در ارشاد القلوب دیلمی است که امام صادق علیه السلام به یکی از شاگردانش فرمود: تا به حال چه چیزی از من یاد گرفته‌ای؟ گفت: هشت مطلب یاد گرفتم. امام(ع) فرمود بگو. هشت مطلب را که می‌گوید تمامش این گونه است که می‌گوید: "فانی سمعتُ الله یقول..." هشت بار این را تکرار کرد؛ یعنی شاگرد امام صادق علیه‌السلام به جایی رسیده بود که وقتی قرآن می‌خواند، کلام خدا را می‌شنید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: هرکس بمیرد، اگر قاری قرآن باشد، می‌گویند قرآن بخوان و بالا برو. به تعداد آیاتی که قرآن خوانده‌اید، در آخرت، درجه بهشت دارید. حتی اگر کسی آدم خوبی باشد، ولی قرآن کم خوانده باشد، به او می‌گویند بهشت نمی‌توانی بروی، مگر این‌که در قبر قرآن را یاد بگیری و بخوانی، بعد به بهشت بروی. بهشت رفتن حتی برای آدم خوب غیر ممکن است، مگر این‌که با قرآن مأنوس باشد.

 

خواجه ‌نصیر طوسی و قرآن

خواجه نصیر برای ما الگو است. او نخست وزیر مغول بود؛ رصدخانه مراغه را هم داشت. نجوم و ریاضیاتش که بی‌نظیر است، حتی الآن. آمریکایی‌ها وقتی به کره ماه رفتند، اولین بار اسم یک قله را خواجه نصیر گذاشتند؛ گفتند اگر خواجه نصیر نبود، کسی کره ماه نمی‌توانست برود

خواجه نصیر فقهش این‌قدر بود که وقتی صاحب شرایع فتوایی داد، با یک جلسه بحث، فتوای صاحب شرایع را عوض کرد. با این‌که صاحب شرایع جزء افقه فقهاست.

قطب شیرازی می‌گوید من پزشکم و خانوادتاً پزشک هستیم، ولی مشکلات پزشکی را از خواجه نصیر می‌پرسم. این شخصیت، با این جامعیت علمی، هر شبانه روز 15 جزء قرآن می‌خواند؛ یعنی هر دو روز یک ختم قرآن. این خواجه نصیر که این همه عظمت دارد، این‌طور با قرآن مأنوس بوده است.

در شرح حال میرداماد نوشته‌اند که چهل سال، شبی 18 جزء قرآن می‌خواند، بعد هم شد میرداماد و شاگردی مثل ملاصدرا تربیت کرد

 

تأثیر عمیق قرآن

یکی از مفسران بزرگ اهل سنت "ثعالبی" است که تفسیری دارد به نام تفسیر ثعالبی و با تفسیر ثعلبی فرق می‌کند. علامه مجلسی در بحار، بیشترین کتابی که از اهل سنت نام برده، تفسیر ثعالبی است.

ثعالبی غیر از تفسیر، کتابی دارد به نام "قتل القرآن". این کتاب در رابطه با کسانی است که کشته‌های قرآن هستند و منظور این است که کسانی که آیه‌ای را شنیدند و دق کردند یا از روی ترس مُردند و یا از روی شوق از دنیا رفته‌اند! مقصودش این است که قرآن تأثیر گزاری زیادی می‌تواند داشته باشد؛ شبیه همام در نهج البلاغه که خطبه‌ای را شنید و جان داد.

انسان‌های زیادی بودند اعم از مسلمان و غیر مسلمان که‌ آیه‌ای را خواندند و جان دادند! این تأثیر قرآن است؛ حالا عده‌ای هم هستند که دلشان از سنگ است و قرآن تأثیری بر آن‌ها ندارد.

 

لزوم اطلاع بیشتر نسبت به قرآن

اطلاعات ما نسبت به قرآن باید زیاد شود. یونسکوی سازمان ملل 50 کتاب را به عنوان کتب آسمانی چاپ کرده و اولین کتاب این مجموعه 50 جلدی را قرآن قرار داده است. در بین این کتاب‌ها، تورات و انجیل که مشخص است تحریف شده، ولی کتاب‌هایی مثل "اوپانیشاد"، "گیتا"، "راه کنفسیوس"، "ریگ‌ودا" به واقعیت نزدیک‌ترند تا تورات و انجیل. در میان این‌ها اگر انسان قرآن را مثلاً با گیتا یا اوپانیشاد مقایسه ‌کند،آن موقع است که به عمق قرآن پی می‌برد. کتاب‌های دیگر را که انسان می‌خواند، مشخص است که انسان با انسان دیگر صحبت می‌کند، ولی در قرآن مشخص است که خدا با انسان صحبت می‌کند.

یک تفاوت عمده قرآن با 49 کتب دیگر -49 کتاب هم با احتساب این است که مثلاً تورات و انجیل را یک کتاب حساب کنیم، چرا که انجیل 27 کتاب است و تورات 39 کتاب- این است که خدا در قرآن خیلی حضور دارد.

وقتی قرآن می‌خوانیم، مخصوصاً سوره مائده و اعراف، توحید افعالی در آن موج می‌زند؛ در حالی‌که در هیچ یک از کتاب‌های دیگر چنین نیست. خیلی از آن‌ها موضوعات اخلاقی دارد، ولی هیچ‌کدام حضور خدا را پررنگ نشان نمی‌دهند؛ می‌گویند خدایی هست که خالق جهان می‌باشد، ولی ما هم کار خودمان را انجام می‌دهیم؛ در حالی‌که قرآن، خدا و حضور خدا را پررنگ مطرح می‌کند. انسان در قرآن همه‌اش نقش خدا در جهان را می‌بیند، ولی در کتب دیگر نقش بشر برجسته است.

قرآن تاریخ زیاد دارد؛ ولی قصه‌هایش تاریخ محض نیست، فلسفه تاریخ یا حضور خدا در تاریخ است؛ ولی سایر کتاب‌ها مثل تورات، تاریخ زیاد دارد، ولی تاریخ محض است نه فلسفه تاریخ؛ حضور انسان در تاریخ است، نه حضور خدا در تاریخ.

 

استعانت از قرآن در پرتو بدیع بودن آن

قرآن نکته‌های بدیعی دارد. آیت الله خویی در کتاب "البیان" می‌گوید: هر وقت قرآن را خواندم، نکته جدیدی استفاده کردم.

چقدر انسان‌هایی بودند که آیه‌ای را شنیدند و تأثیرات معنوی گرفتند. ملاصدرا در رساله حدوث می‌گوید: من حرکت جوهری را از آیات قرآن فهمیدم، بعداً سراغ دلیل عقلی رفتم و پیدا کردم. یکی ازمهم‌ترین ابتکارات ملاصدرا از قرآن گرفته شده است.

علامه حلّی وقتی مشکل فقهی پیدا می‌کرد، قرآن می‌خواند تا مشکلاتش حل شود. در شرح حال یکی از نوادگان علامه حلّی هست که وقتی مطلبی را پیدا نمی‌کرد، قرآن می خواند و بعد می‌فهمید که فلان مطلب در کدام کتاب نوشته شده است. از این‌طور موارد در تاریخ قرآن زیاد است.

خلاصه این‌که به هر طریقی با قرآن زیاد انس داشته باشید. چه ادب ظاهری حضور قرآن، چه ممارست با قرآن و چه تجزیه و ترکیب؛ مثلاً ما یک بسم الله را نمی‌توانیم درست تجزیه و ترکیب کنیم.

علامه مجلسی در خدمت به تشیع بی‌نظیر است. وقتی بحار را نگاه می‌کنیم، در این چاپ‌های رحلی، در هر صفحه حداقل یک نکته ادبی قرآن وجود دارد؛ با این‌که بحار، کتاب حدیثی است. این‌که توانستند این همه خدمت کنند، به خاطر این است که با قرآن انس داشتند

 

جنبه عرفانی

جنبه دیگر قرآن جنبه‌های عرفانی آن است. تفاسیری مثل تفسیر ادبی-عرفانی خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار میبدی، تفسیر نیشابوری و از همه مهم‌تر تفسیری که به امام صادق علیه‌السلام منسوب است، عرفانی می‌باشند؛ وقتی بسم الله را شروع می‌کند، می‌فرماید: الباء بهاء الله و السین سناء الله و المیم مجد الله... .

این راشنیده‌اید که امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای ابن عباس تفسیر قرآن می‌فرمود. به گفته ابن عباس موضوع تفسیر، نقطه باء بسم الله بود که حضرت فرمود: اگر بخواهم می‌توانم به اندازه هفتاد بار شتر کتاب، درباره نقطه باء، مطلب بگویم؛ در حالی‌که ما می‌گوییم نقطه معنی ندارد.

در تفاسیر هست، این‌که فرمود هفتاد بار شتر، نه این‌که شما نمی‌توانید؛ یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام این راه را نشان داده که چگونه می‌توان هفتاد بار شتر کتاب درباره نقطه باء بنویسیم.

این حرف هم درست نیست که نقطه در ابتدا نبوده و زمان خلیل نقطه گذاری قرآن آغاز شده است. این هم در ذهنتان باشد که در تفاسیر، هر وقت می‌گویند ابن عباس، منظور حضرت علی علیه‌السلام است. خدا بنی‌امیه را لعنت کند، از آن‌جایی که نمی‌گذاشتند کلمات حضرت درباره قرآن نقل شود، مفسرین به جای علی علیه‌السلام می‌گفتند ابن عباس؛ یعنی کلمات ابن عباس، کلمات امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و این‌ها تقیّه می‌باشد.

علامه مجلسی می‌گوید من عمرم را صرف فلسفه، عرفان و کلام کردم و الآن می‌بینم آن‌چیزهایی که می‌خواستم در علوم دیگر جستجو کنم، در قرآن و حدیث است؛ البته این هم اشتباه است که این‌ها را کنار بگذاریم و مستقیم سراغ قرآن برویم؛ این‌ها باید باشد تا بفهمیم قرآن چه می‌گوید.

 

و الحمدلله ربّ العالمین 

 

منبع: خبرگزاری رسا

از درس خارج اصول شهرک پردیسان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۸
مهدی مینایی